icon
گریه! :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

گریه!

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ب.ظ




دلیل گریه های آخر انسانها در اعتکاف را امروز فهمیدم.

حسی مثل برگشتن از عالم زر
حسی مثل رانده شدن از بهشت
حسی مثل رها شدن از آغوش مادر
حسی مثل کم شدن سایه پدر
حسی مثل برگشتن از جبهه
حسی مثل ماندن در محاصره محض دشمن
حسی مثل در اقلیت بودن..

حالا دلیل گریه هاشان را فهمیدم حق داشتند انسانها

اعتکاف, مسجد موسی بن جعفر
اردیبهشت93

پ ن: خالق این نوشته ها و عکسها پینوکیوست
پ ن 2: ساعت خواب چیز خوبی است.
پ ن 3: فتوبای مای اینستا

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۲۹
مسیح

نظرات (۳)

سلام به شما.

چقد وبلاگتون پربار و خوب شده.
امیدوارم همچنان شاهد نوشته های خوبتون باشیم.

التماس دعای عاقبت بخیری
پاسخ:
علیکم السلام به شما
ممنون نظر لطف شماست
تالار یه چند وقا اذیت میکنه و اجازه ورود نمیده والا سراغ گیر احوال دوستان تالار هستیم.
محتاج به دعاییم.
حسی که میدونی وقتی پات رو بذاری بیرون دوباره گناهات شروع میشه !!!
پاسخ:
حسی که فکر کردن بهش آدم رو از زندگی بیزار میکنه.
یاد ارمیا افتادم
امیرخانی خوان هستید که؟
...
بهشتت را چشیدم بعد از آن راندی مرا از خود
اگر بد بودم از اول نمک گیرم نمی کردی
مرا چون آبشاری دیدی از احساس رفتن پر
وگرنه از بهشت خود سرازیرم نمی کردی
اگر عاشق نبودم
این چنین پیرم نمیکردی....
پاسخ:
حتی یک خط هم امیرخانی نخواندم، البته کم سعادتی.

...
اگر دوستم نداشتی
قالو بلی یم را دست میگرفتی و رسوای خلایقم میکردی!
دوست داشتی ...

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی