icon
غلط کردم... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

غلط کردم...

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۱۳ ب.ظ


هوا خیلی سرد بود در حد سوز گدا کش

سوز سرما از بافت های زنده بدنت رد میشد و انگار همان جا لانه میکرد و قصد بیرون آمدن نداشت

هرچه یقه را تنگ تر میکردی و زیپ را بالا تر میکشیدی و دستانت را بیشتر در جیبت میبردی هم دردی را دوا نمیکرد

دستانم از شدت سرما مثل خیک باد شده بود و پوست ها که اینقدر جا باز کرده بود داشت ارام ارام ترک میخورد

چیزی بیش از این هم انتظار نمی رفت, یک بیابان که حالا به لطف گسترش شهر تحت الحمایه شده

یک کوله پشتم و بود و یک شی آویزان رو دوشم و یک شی دیگر بسته به کمرم

به خاطر بی رحمی سوز به جای قدم زدن در راه از بین قطعه ها میرفتم که باد حداقل کمی سرشکن شود

در همین بین یک لحظه ایستادم نگاهی به وضعم کردم و ارام با خودم گفتم دمم گرم

بعد لبخند ملیحی از سر رضایت

بعدهم کمی همراه با چاشنی غرور کوله را محکم به تنم زدم و راه افتادم

قدم اول نه

قدم دوم نه

قدم سوم..

رودرروی یک قاب درآمدم

پای برهنه

یک دبه آب سرد

یک سنگ که دورش یخ بست

و یک قاب آلمنیومی

مادر داشت گل پسرش را میشست 

با تمام ظرافت های کودکی

بند به بند سنگ

جرز به جرز قاب

یاد لیف کشیدن های مادرم در حمام دوران کودکی افتادم

که پوستمان گل می انداخت از شدت لیف

قدم چهارم

وا رفتم

گفتم:

غلط کردم

نظرات (۵)

توفیقیه مانوس بودن با اولیاءالله

بیش از پیش برایتان باشد

التماس دعا
پاسخ:
محتاج به دعاییم
ممنون
۲۳ دی ۹۳ ، ۲۳:۰۷ مدادمغزی
غلط کردم
و من هم
پاسخ:
....
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۴:۲۹ عین . میم
سلام
خیییییییلی زیاد بود، ولی واقعا ارزش وقت گذاشتنو داشت...
امشب تقریبا تموم مطالبی رو که نوشته بودید از همین پست آخری تا اولین پستتون رو خوندم.
دلم میخواست برای تک تکشون نظر میذاشتم ولی خب نمیشد.
گفتم بیام خلاصه حرفمو این جا بگم:
فقط میتونم بگم ازتون ممنونم
و ان شا الله خدا خیرتون بده
با خوندن نوشته هاتون یجور دلتنگی که خیلی برام با ارزشه دوباره اومد سراغم...
باز هم ممنون
خیلی التماس دعا
یا زهرا (س)
پاسخ:
علیکم السلام
ممنون از وقتی که گذاشتید
لطف کردید
فقط ادرس نذاشتید ببینیم از کجا با اینجا آشنا شدید
محتاج دعاییم
یاعلی
دوباره سلام
حدودا یک و سال و نیم پیش از طریق وبلاگ جناب ، جناب ما با وبلاگ خوب شما آشنا شدم.
اوایل مدام سر میزدم ولی متاسفانه یه وقفه طولانی پیش اومد که دیگه خیلی نتونستم بیام.

به هر حال بازم خودم رو موظف میدونم ازتون تشکر کنم.

یا زهرا (س)
پاسخ:
دوباره سلام علیکم
چقدر خوب ماهم خیلی وقته به جناب ما سر نزدیم
منتها منظورم آدرس وبلاگ بود که گویا ندارید
برای باز پس دادن بازدید
لطف دارید
۲۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۳ مسیح مصطفوی
خوش بحالش...

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی