icon
آوینیش کم بود... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

آوینیش کم بود...

دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۲۷ ق.ظ

1.

قرار بود مسایلی که دنبالش بودیم را جمع بندی کنیم و ببینیم در این مقطع دقیقا کجای کاریم

از دانشگاه که محل قرار بود با هم رفتیم تا ولیعصر و آن سمت ها، هوا خوب بود و من هم که علاقه خاصی به خیابان فلسطین و درخت های سر به فلک کشده و چتر گونش داشتم پیشنهاد دادم کمی تا میدان فلسطین را همینطور قدم بزنیم و صحبت کنیم. البته گشنگی هم تا حدود زیادی فشار آورده بود و حالا به فکر یک محل برای غذا خوری هم بودیم

رفتیم و رفتیم تا به میدان فلسطین رسیدیم و بقل دستمان سینما فلسطین را حس کردیم، شلوغ و پلوغ در حد بنز (واژه ای برای نشان دادن عمق شلوغی ها). قیافه های تند، لباس ها تند و تنگ، گیس های دم اسبی، ریش و سیبیل های روسی، عینک های گرد، بوی تند سیگار هایی که فرط و فرط دود میشد و میرفت به هوا تا اتمسفر را نوازش کند و خیلی عوامل متحرک دیگر.

ماهم از همه جا بی خبر که اصلا چه اتفاقی افتاده؟!

روبرو سینما همینطور که روی شیشه سینما فلسطین و باجه ها دقت کردم پوستر جشنواره فیلم سماء را دیدم! (جشنواره فیلم کوتاه سما، جشنواره ای با موضوع سبک زندگی ایرانی اسلامی، توسط موسسه آوینی).


2.

بالا یعنی در طبقه بالا قرار است ورکشاپ بازیگری و بازیگردانی توسط شهاب حسینی برگزار شود، ما بازهم در بی اطلاعی محض دنبال جماعت راه افتادیم تا ببینیم اساسا داستان چیست

در سالن طبقه بالا ازدحام جماعت به قدری بالاست که هر آن برای دیدن شهاب حسینی نزدیک است گیس و گیس کشی اتفاق بیفتد، ماهم نظاره گر فشار های مردم به یکدیگر برای ورودیم، مردم که میگویم نه آن چیزی که شما فکر میکنید، آقایان یک صف و خانم ها صف دیگر! خیر

همه به صورت گرتره ای در یک صف، یعنی اساسا حلال و حرام و محرم و نامحرم پرررر! (ای آقا چیزهایی میگویی برای خودت!)


3.

ایستاده ایم همینطور که مردم بهم دیگر فشار می آورند تا گل روی جمال شهاب حسینی را ببینند بایکی از دست اندرکاران جشنواره و آوینی فیلم صحبت میکنیم که کلا هدفتان چیست از این جشنوراه؟ (ماذا فاذا؟)

من:

به نظرت اگر آقا مرتضی الان بود، کار موسسه به اینجا میکشید؟؟

او:

ببین اینقدر خشک نباید به مقوله نگاه کرد! باید فضا داد! فضا رو باز کرد، با نگاه خشک نمیشه به سینما نگاه کرد! آوینی مستند ساز بود.

من:

نه نگرفتی حرفمو رفیق، آقا مرتضی متفکر سینما و هنر و علوم انسانی بود، یعنی چهارچوب فکری داشت، خروجی های عریض و طویل و چند ملییاردی اوینی فیلم چقدر با اون چهارچوب فکری و عملی آوینی میخونه؟

او:

........

من:

...........

او:

.............

من:

.................

او:

....................

من:

آقا این سانس اکران ها چطوره کلا؟


4.

رفتیم چنتا از فیلم ها را در کنار دوستمن دیدیم که ببنیم جشنواره تا حدودی چند چند است؟


5.

به خاطر ازدحام و شلوغی بیش از حد جمعیت برای دیدن شهاب حسینی مسولین دیدار را به سالن اصلی که بزرگ تر و جا دار تر است میبرند

شهاب شروع میکند به صحبت کردن روی سنی که با چندین عکس آقا مرتضی تزئین شده.

صحبت ها شهاب و تصویر خودش و حضار داخل سالن، کنتراست عجیبی با عکس ها آقا مرتضی دارد

نظرات (۱)

فضا -فقط فضا و جو موجود -خب با عمار فایل مقایسه نبود
همین همان یک روزی که بنده هم رفته م به چشم آمدنی بود
حالا سال اول بود باید ببینیم چه میکنند...
البته که کار این دوستانی که دارن موسسه عریض و طویلی به اسم موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی و جسنواره ای هم به نام این بزرگوار را میگردانند باید خیلی دقیق و حساب شده باشد..
بیرون گود نشستن هم کار راحتی ست 
ان شا الله شرمنده آقا مرتضا نشوند...نشویم...
پاسخ:
کمی داستان عمیق تره
این موسسات و داستان ها ربطی به اقا مرتضی و اندیشه های پاکشون نداره
این جشنواره هم با این اهداف راه درستی رو نخواهد رفت
اگر رفته باشید کارگاه های برگزار شده رو دیدید
اون افراد چه سنخیتی با اندیشه های انقلاب دارند
من گوش کردم که چه میگفتند
صحبت با اون فرد دستندرکار طولانی تر و جالب تر بود
مجال نوشتن کم بود

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی