icon
پرتقال نارنجیست... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

پرتقال نارنجیست...

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۲۵ ق.ظ



(توی راسته ی میوه فروشان اواسط عید, پدری با دخترش در حال جستجو برای خرید، دختر دست در دست پدر)

_بابا بابا بابا! پرتقااال!

(پدر نگاهی به اتیکت قیمتش می اندازد: 4500)

+ چی بابا؟

_ پرتقال بابا! پرتقااال!

(باز نگاهی به قیمت مغازه جلویی میکند: 5000)

+ آهان..پرتقال..همون که پوست میکنیم روش نمک میزنیم!

_نه بابا!! پرتقال همون که آبمیوشم هست!

(نگاهی به قیمت مغازه بعدی میکند: 4000)

+ آها!..پرتقال...راستی نرگس میدونستی پرتغال با پوست مفید تره؟

_باااباااا..پرتقال رو با پوست نمیشه خورد!!

(دستش را داخل جیبش میکند..پول را تا نصفه بیرون میکشد و نگاهی می اندازد: 5000)

+ آخ آخ دیدی چی شد؟

_چی شد؟

+ من با خیار اشتباهش گرفتم!

(نگاهش به مغازه ای میخورد که در کنار جعبه های میوه های درشت یک جعبه ی دور ریختنی دارد)

+ نرگس بابا چند دقیقه اینجا وایسا..الان میام..

_بابا پرتقال اون نارنجی هستا!!

+ آره بابا فهمیدم کدومو میگی

(چند لحظه بعد با کیسه ی مشکیی بر میگردد)

+ بریم نرگس

_خریدی بابا؟؟

+ اره خانومم بریم

_ همون نارنجیه رو؟

+ اره بابا نارنجیه نارنجیه

_آخ جوون


_بابااا..سیب..

(پدر باز نگاهی به اتیکت قیمت می اندازد: 4000)

+ سیب؟

_ بابااا!




همین کوچه و خیابان های شهر

فروردین1395





پ ن:

شاید باورتان نشود ولی هست

پ ن:

قدیم تر مغازه دارها میوه های کمی خراب را گوشه ای خالی میکردند تا بعضی دیگر در خفا بتوانند جمعشان کنند, الان اما...

پ ن:

شرمندگی و ما ادراک شرمندگی...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۰
مسیح

نظرات (۷)

از این بدتر این که شرمندگی سال های سال است که بی تغییر ادامه دارد. 
پاسخ:
بله..
بار سنگینی روی دوش ماست
۱۰ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۷ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
نمیدونم فلش سبز رو بزنم یا قرمز.....
پاسخ:
چرا قرمز؟
چرا سبز؟
اینم عیدی که خیلی مشتاق اومدنش بودن
لعنت....
۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۲ خانم الفــــ
شلخته درو کنید تا خوشه چین ها هم چیزی گیرشان بیاید!
یاد این جمله توی کتابهای درسیمون بخیر...

نمیدونم چی شد یاد این جمله افتادم..دسته مون زیادی بسته ست..محکم و سفت گرفتیم مبادا چیزی از دستمون بچکد!
پاسخ:
بله
این جمله تو ذهن من هم بود
بعضی مردم خوشه چینن..
۱۱ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۳۷ ...:: بخاری ::...
همین که باور کنیم هست، خیلی مشکلات حل می شود.
پاسخ:
اقدام و عمل..
۱۱ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۲۵ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
قرمز واسه دردی ک داشت ،واسه تلخیش
واسه اینکه هنوز هست
سبزواسه نوشته شدنش ک هنوز وقتی کسی مینویسه پس حتما هنوز هم کسی هست که شلخته درو کنه


پاسخ:
اونایی که می نویسن عموما مرد حرفن.. نه عمل...

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی