زبون نریز...
يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۸ ب.ظ
+الان وقت اومدنه؟
بازم کلید نداری؟
یک کلید گذاشتن تو جیبت اینقدر سخته؟
یه خبر دادن به ننه بابات که دیر میای اینقدر سخته؟
یه سال دو سال سه سال، سی ساله خبری ازت نیست
تو این سی سال یه تلفن پیدا نمیشد که ور داری به ما یه زنگ بزنی؟
_سلام علیکم بابا, من خوبم ممنون..راه یکم سخت بود..اذیت شدم..ولی..
+علیکم السلام زبون نریز!
منزل پدر شهیدان عرب سرخی
عید دیدنی 1394
پ ن:
سلامتی پدرا وقتی که گاهی نمیدونن دقیقا چطور ابراز احساسات کنن :)
پ ن:
موقع صحبت کردن یادمه پدر مدام از اوضاع خراب دکونش میگفت, در حالی که اصرار ما این بود که از پسرش بگه
ولی کیه که ندونه بحث رو عوض میکرد.
پ ن:
پیشنهاد میکنم برچسب روی صفحه گوشی رو بکنید, کیفیت خوبی داشت گوشیم و من بی خبر بودم
۹۵/۰۲/۰۵