icon
عاقبت تمام میشویم... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

عاقبت تمام میشویم...

يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ب.ظ

میگفت:

خیلی خستم

گفتم: چرا؟

گفت: کارا زیاده باید انجامش بدم، چاره دیگه ای نیست

گفتم: چرا هست

گفت: چی؟

گفتم: تمرین کن نه گفتن رو

گفت: نمیشه که 

گفتم: چرا نشه، راحتم میشه

گفت: وقتی میبینی کسی نیست بار رو بلند کنه و تو میتونی باید بلند کنی

گفتم: همه بار ها که به دوش تو نیست تو زن و بچه داری باید به فکر اونا هم باشی 

گفت: چی میگی مرد حسابی؟؟ فردای قیامت وایساد جلو روم و زل زد تو چشام و گفت من جونمو دادم تو چه کردی؟ چی بگم؟؟

گفتم: نمیگه، تو کارات رو کردی

گفت: نکردم خودمو که نمیتونم گول بزنم

گفتم: خب اینطوری تموم میشی 

گفت: آخر هممون تموم شدنه، بزار روغن ریخته رو نذر جای بهتری کنیم



پ ن:

کداممان حاضریم تمام شویم برای انقلاب تا انقلابی دیگر شروع شود؟

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۲۱
مسیح

نظرات (۲)

آفرین
نیاز دارم هر روز و هر روز به یادآوری این مکالمه

پاسخ:
خداروشکر 
۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۰:۵۰ ...:: بخاری ::...
خلی وقته پست ها رو دنبال می کنم ولی حرفی براشون ندام.
این یکی مجزا بود.
واقعا خوب بود واقعا.
پاسخ:
ممنون به خاطر مطالعه پست ها

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی