icon
داستان زندگی... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

داستان زندگی...

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۱۷ ق.ظ

دیشب

مثل بقیه ی مردم

به رخت خواب رفتم برای خوابیدن

چند بار پهلو به پهلو شدم

افکارم را مرور کردم

کمی پتو را بیشتر روی صورتم کشیدم

و بلاخره چشمانم گرم شد و خوابیدم

صبح وقتی از خواب بیدار شدم، لبه تخت نشستم

کمی گردنم را مالیدم و بعد بلند شدم

وقتی به پشت سر نگاه کردم

هنوز کسی در رخت خواب من خواب بود.











پ ن:

به همین راحتی...

ناگهان تمام میشویم.

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۰۲
مسیح

نظرات (۲)

۱۱ دی ۹۵ ، ۱۷:۵۶ ارکیده س ی
سلام

مطلب خوب شما در کانال انقلابیست منتشر شد

خدا قوت
پاسخ:
علیکم السلام
ممنون
۱۳ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۴ ارکیده س ی
سلام

مطلب خوب شما در کانال انقلابیست منتشر شد

خدا قوت
پاسخ:
سلام علیکم
ممنون از شما
پیام های شما فقط میره توی هرزنامه نمیدونم چطور 

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی