icon
مردی با لینک های زیاد... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

مردی با لینک های زیاد...

سه شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۰۶ ق.ظ
بعضی ها یادشون نمیاد
ولی به زمانی بود که وقتی وارد وبلاگی میشدی قبل از خوندن پست هاش میرفتی قسمت پیوندهاش ببینی هستی یا نه
بعد وقتی بودی یه حسی بهت دست می داد مثل راه رفتن رو فرش قرمز :))
این حس زمانی تکمیل میشد که یا کنار چندتا وبلاگ معروف بودی یا مثلا طرف کلا 7 لینک داشت تو یکیش بودی
اصلا روحیه ای تزریق می شد که میتونستی در لحظه چندتا کتاب بنویسی

یه مدل هم بود که دیگه اگر شاملت میشد حس وصف نشدنیی بود
اونم اینکه تو قسمت پیوند های روزانه یک وبلاگ باشی!

یادش بخیر
یه زمانی ماها دوتا بودیم
یکی خودمون
یکی وبلاگمون
الان چی؟
فکر کنم ده دوازده تایی باشیم..





پ ن:
واقعا سیستم وبلاگ نویسی قدیم آدم سازی میکرد. شاید اون کسی که قواعد رو براش تدوین کرده بود متوجه نبود ولی خیلی قواعد آدم سازی بود
پرورش دهنده استعداد
تجربه آموزی
شکل گیری شخصیت و..
الان عموم فضای مطبوعات دست بچه های وبلاگ نویس قدیمه
و خوب های مطبوعات و رسانه 90% اول وبلاگ نویس خوبی بودن
وبلاگ نویسای قدیم الان بعضی سردبیرن
بعضی خبرنگار های خوب
بعضی داستان نویسای خوب
بعضی فیلم ساز های خوب و ..
پ ن:
منم اینجا در خدمت شما هستم :) ، البته من با این وبلاگ و وبلاگ قبلیم دربرابر قدیمی ها اصلا سنی نداریم ته ته سال 89
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۳
مسیح

نظرات (۷)

شما هم به امید خدا جزو فیلمسازای خوبشون میشید
پاسخ:
به عنوان یک ناشناس پیش بینی امید بخشی بود :)
مفید باشیم
هرچی بودیم بودیم
۰۳ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۲۰ آموزشی-تفریحی
ممنون از مطالبتون.اون جمله ای که  گوشه نوشته سیب زمینی که میخواست سیب سرخ بشه.سرگذشت خیلی از ماهاست.
پاسخ:
بله..
فقط ما هیچی نشدیم :)

البته نه شاید یک چیزهایی شدیم

پاسخ:
ان شا الله میشید
برای نوجوان کتاب جذاب می نویسید
منم پزشک خانواده شدم :|
پاسخ:
شما پزشک دهکده شدید
بهتر از این هست که ..... (این قسمت سانسور شده)
۰۳ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۰۳ خانم الفــــ
فضای وبلاگ نویسی، فکر و تحلیل می خواد،برنامه می خواد..و همین،آدم رو جدی تر میکنه...

شما هم جزء اون بعضی نویسندگان خوب هستید.الحمدلله. ان شاءالله همیشه موفق باشید.
ایمدوارم وبلاگ نویسی بمونه.
پاسخ:
بله همینطور 

لطف دارید 
ان شا الله
۰۳ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۳۸ نون.میم.واو.

دقیقاً..
من با وبلاگ‌نویسی بزرگ شدم
بعضی وقتا به گذشته که فکر می‌کنم از خجالت بچه بودنم تو اون روزا سرخ میشم
که چه پستای کودکانه‌ای می‌نوشتم چه کامنتای بچگانه‌ای
ولی برام جالبه که کسانی که باهاشون تعامل داشتم هیچ‌وقت بچگیم رو به رخم نکشیدن
هرچند همون زمان هم بعضاً آدم حسابی بودن و نوشته‌هاشون خیلی جدی و قابل تامل بود
رفتار اونا خیلی باعث شد من بزرگ شدم
اگه این تجربه رو تو این فضا نمی‌کردم احتمالاً خیلی از بچگیام تو دنیای حقیقی نمود پیدا میکرد
اونجوری خیلی هزینه‌ش بیشتر بود.
واقعاً هرچی فکر میکنم می‌بینم شبکه‌های اجتماعی اصلاً نمی‌تونن جای وبلاگ رو پر کنن
اصلاً صفای وبلاگ رو ندارن
پاسخ:
بله وبلاگ سیر رشد آدمها رو نشون میده

حالا چرا آدرس وبلاگ شما گوشه اسمتون نیست؟
۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۵۹ نون.میم.واو.
چون اگر آدرس بذارم در مقابل وقتی که شما برای خوندن نوشته های من میذارید مسئولم و مطالب این روزهای وبلاگ من نمیتونه بار این مسئولیت رو به دوش بکشه

پاسخ:
اگر دیده بشه
آدم ها مسئولیت پذیر میشن
و‌ مطالب بهتر 

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی