icon
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده*... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده*...

جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۱۷ ق.ظ
اینقدری گاهی اینجا سوت و کور میشه
که مثل این پیرمرد های هشتاد ساله میام
در دکونی (وبلاگ) که جنساش حداقل مال ده سال پیش رو باز میکنم
یه چهارپایه میذارم دم درش
و تا بعد از ظهر میشنم به عابرا نگاه میکنم :))
خیلی حس خوبیه








پ ن:
ترجیح میدم اگر به اون سن رسیدم (که ان شا الله نرسم) به جای نشستن توی پارک و حل جدول، دم در دکونم بشینم، یه جورایی اصالت یک مرد حفظ میشه اونطور، یه چیزی تو مایه های شیر شیره اگرچه پیر
پ ن:
*یه شعر از همایون شجریان این روزها زمزمه منه:
رفت آن سوار کولی
با خود تو را نبرده..
کاملش رو دوست داشتید گوش کنید...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۷
مسیح

نظرات (۲)

:)
پاسخ:
:)
وبلاگ داری هم آدابی دارد...
پاسخ:
بله

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی