icon
بایگانی دی ۱۳۹۳ :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

۱۰ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

حبیب حبیب یاسر!!

حبیب حبیب یاسر!!

یاسر جان صدای منو میشنوی؟؟


میشنونم حبیب جان بگوشم!


یاسر جان چرا معطلی؟؟

مگه رمز عملیات نرسید؟


نه حبیب جان به ما نرسید


پس به گوش باش یاسر جان

بسم الله الرحمان رحیم

بکلمتین

جهزوا ملاجئکم...

سید میگه بزنید


حبیب جان خدا خیرت بده

بچه ها خسته شدن از بس منتظر موندن

الله اکبر

حبیب جان بشین یا جای مناسب تو منظره درست آتیش بازی رو تماشا کن


یاسر جان بسم الله

جای حاج حسن طهرانی خالی

بسم الله

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۳ ، ۲۳:۳۵
مسیح

جهاد هم رفت

و بعد از رفتن اون

دارم به این فکر میکنم که

شهادت هم پارتی بازیست

باید پدرت کاره ای باشد




پ ن:

رفتن جهاد برای من حکم جهاد بود

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۳ ، ۰۱:۲۲
مسیح



آقای مجتبی اسماعیلی در ایمیل هایی  تصاویر اکران مسجد امام رضا (ع) شهرکرد را برای ما ارسال نموده است.


ایشان برای ما نوشته است:


اکران مردمی پنجمین جشنواره فیلم عمار در محل مسجد امام رضا (ع) شهرکرد از بیست و یکم تا بیست و سوم دی ماه برگزار گردید. روال کار به اینصورت بود که ابتدا فیلم های مناسب از نظر مدت فیلم و نیز قابلیت پخش در مسجد انتخاب شدند ، سعی شد مدت زمان اکران حداکثر ده دقیقه باشد تا مردم از این اکران استقبال کنند. سپس از تجهیزات پایگاه مقاومت بسیج شهید صیاد شیرازی جهت اکران استفاده شد. تبلیغات از چهار شب قبل از اولین اکران در بین دو نماز مغرب و عشاء شروع شد و قبل از برگزاری نماز مغرب نام فیلم و مدت زمان آن بر روی پرده نمایش داده می شد. همچنین در بین دو نماز هم تبلیغ صورت می گرفت. پس از تلاوت قرآن اکران فیلم آغاز میگردید. اولین اکران فیلم علمک بود که بسیار جذاب و دیدنی بود و مردم نمازگزار نیز این را اعلام کردند. در دومین شب اکران فیلم های بلوف، یار مقابل و بچه و مرد بود شاید انتخاب این فیلم ها مناسب نبود اما با توجه به فیلم های موجود در مجموعه نخست که تحویل گرفته بودیم مناسب ترین فیلم های باقیمانده بودند. سومین شب اکران با پخش فیلم کوتاه عزالدین به پایان رسید این فیلم هم بسیار تاثیر گذار بود و عموم مردم تحت تاثیر قرار گرفته بودند.


امید است با در اختیار قرار دادن فیلم های کوتاه جالب همچون علمک و نیز عزالدین بتوان این راه را ادامه داد.



پ ن:

عزالدین فرزند مقاومت

پ ن 2:

عزالدین فرزند ما

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۸:۴۵
مسیح


هوا خیلی سرد بود در حد سوز گدا کش

سوز سرما از بافت های زنده بدنت رد میشد و انگار همان جا لانه میکرد و قصد بیرون آمدن نداشت

هرچه یقه را تنگ تر میکردی و زیپ را بالا تر میکشیدی و دستانت را بیشتر در جیبت میبردی هم دردی را دوا نمیکرد

دستانم از شدت سرما مثل خیک باد شده بود و پوست ها که اینقدر جا باز کرده بود داشت ارام ارام ترک میخورد

چیزی بیش از این هم انتظار نمی رفت, یک بیابان که حالا به لطف گسترش شهر تحت الحمایه شده

یک کوله پشتم و بود و یک شی آویزان رو دوشم و یک شی دیگر بسته به کمرم

به خاطر بی رحمی سوز به جای قدم زدن در راه از بین قطعه ها میرفتم که باد حداقل کمی سرشکن شود

در همین بین یک لحظه ایستادم نگاهی به وضعم کردم و ارام با خودم گفتم دمم گرم

بعد لبخند ملیحی از سر رضایت

بعدهم کمی همراه با چاشنی غرور کوله را محکم به تنم زدم و راه افتادم

قدم اول نه

قدم دوم نه

قدم سوم..

رودرروی یک قاب درآمدم

پای برهنه

یک دبه آب سرد

یک سنگ که دورش یخ بست

و یک قاب آلمنیومی

مادر داشت گل پسرش را میشست 

با تمام ظرافت های کودکی

بند به بند سنگ

جرز به جرز قاب

یاد لیف کشیدن های مادرم در حمام دوران کودکی افتادم

که پوستمان گل می انداخت از شدت لیف

قدم چهارم

وا رفتم

گفتم:

غلط کردم

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۲۱:۱۳
مسیح

دوران وبلاگ نویسی یعنی زمانی که یک مقداری از الان بچه تر بودم

با خودم عهد کرده بودم که هر شب جمعه یک پست برای بابای دنیا بگذارم

و این کار رو هم میکردم

از اونجایی که درجه اخلاص هم اون موقع بیشتر بود مطالب خوبی از آب در میومد

مثلا یکیش هم اسمش این بود:

تو که غریبی و قریب

هنوز تو آرشیو وبلاگم هست.

اما الان

تو صفحم بگردی دریغ از یک کلمه

همیشه هرچیز انگار قدیمیش بهتره

ء

ء

پ ن:

تو فضای وبلاگ نویسی فضا های خصوصی مثل اینجا بی ارزش نبود

خیلی سخت بود پیدا کردن مدیر وبلاگ ها تو فضا حقیقی, ولی وقتی میشناختنت اتفاق جالبی می افتاد

و اونم این اتفاق بود که به اسم وبلاگت صدات میزدن و خطابت میکردند

مثلا به سید مجتبی( @smojtabaa ) همین تو افتتاحیه عمار یکی از دوستان ما گفت:اندرز نامه

به همون دوست تو دنیای خارج میگفتند یاسین

و حالا فکر میکنید من رو چی خطاب میکردند؟!

بله درست حدس زدید

میگفتند:

ببخشید سیب زمینی شما هستید؟

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۰۲:۱۲
مسیح

عزالدین/ سه شنبه16دی-ساعت20:45 سالن1 سینما فلسطین

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۰
مسیح
چند نفر هستند
که به طور تضمینی یک بند از هر نظریه شان در هر کشوری اجرایی شد
آن کشور کون و فیکون شد
برخی از این کشور ها نه یک بار بلکه چند بار در یک سال کن و فیکن شد
اما
همه آن چند نفر
به علاوه مرده هاشان
به همراه تمام سطر سطر نظریاتشان 
به همراه تمام دلار های نفتی و غیر نفتیشان
و به همراه .....
نتوانستند غلطی را به انجام برسانند
چرا؟!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۳ ، ۲۳:۴۴
مسیح

#عزالدین

به بخش مسابقه را پیدا کرد

الحمدلله

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۱
مسیح


#شیمیایی_شدن_چیزی_است_شبیه_عاشق_شدن

ء

ء

گفتگو مفصل بود

یک تکه کوچک بازگو میشود

ء

این همه مدت مادر متوجه شیمیایی بودن نشدن؟؟

_میگفتم دارم میرم زیارت! 

ء

زیارت؟

_بله، هر وقت موسم بیمارستام رفتن و بستری شدن میرسید, دوستام میومدن سراغم و خونه پیش مادر میگفتن, میخوایم ببریمش زیارت

مادر من هم عاشق زیارت بود و قبول میکرد, آخر سر هم بعد بیمارستان یا واقعا میرفتیم مشهد یا یک سوغاتی برای مادر میبردم

هربار همین قضیه را دوستانم خیلی معمولی و جدی پیاده میکردن, مادرم هم میگفت مادر خدا خیرت بده این قدر زیارت میری

ء

پس برای خودتان یک پا مشهدی شدید؟ (خنده)

_اره، یک پا مشهدی(خنده)

ء

ء

پ ن:

یک چمدان کپسول

پ ن ۱:

حالا استاد میخواهد بپذیرد یا نپذیرد, این پروژه پایان ترم من است, یک مصاحبه سرپایی, با شیمیایی که کپسول اکسیژنش چند برار وزن دوربین و وسایل روی شانه من بود

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۶
مسیح

ما راویان صبح فرداییم که سرنوشت زمانه را رقم میزنیم

ما محکوم به روایت فتحیم زیرا خون سرخ پیشینیان ما فلقی شد تا راه گم نکنیم

و مگر نه اینکه ’’ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم’’؟

کوله بار بر دار  برادر

رب، با ما تعارف ندارد

(روایت فتح عصر جدید)

فتح المبین

عید۹۳

ء

ء

پ ن:

اگر سید بود امروز چه میکرد؟

پ ن ۲:

#روایت_فتح

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۰۲:۳۳
مسیح