icon
ایستاده :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایستاده» ثبت شده است



سی و چند سال است که از آن تاریخ گذشته!
خیلی جا برای نشستن خالی شده
حتی میتوانی بنشینی و پایت را هم دراز کنی!
بعضا دیده شده جا به اندازه ی خوابیدن هم باز شده.
خیلی ها برای نشستن به هم تعارف میزنند، بعضی ها هم نشسته اند
بعضی در حال نشستنند!
از آن موقع تا به حال خیلی به ما هم تعارف زده اند که بنشینیم اما ...
ما ایستاده راحت تریم
ما ایستاده خوشحال تریم
ما ایستاده شاد تریم
ما ایستاده نزدیک تریم
ما ایستاده ....
ما ایستاده ایم که ناغافل گرگ به کاروان نزند که خدایی نکرده خوابیده ها را آب نبرد!
ما ایستاده ایم که آن دزد های ده بقلی فکر نکنند که اینجا همه خوابند و خسته! که مبدا دستشان دراز شود به محدوده ما!
ما ایستاده ایم به احترام آن ها که خیلی سال پیش ایستاده رفتند! ایستاده جان دادند!
ما ایستاده ایم و پا جفت کرده ایم به احترام بزرگ تر های ده که دارند از آن بالا نگاهمان میکنند! که چشم امیدشان به ماست!
.
خلاصه بگویم:
ما ایستاده راحت تریم، بگذار هرچه میگویند بگویند!
نشسته ها را هم خیالی نیست!
بگذار اینقدر بنشینند تا زخم بستر بگیرند!


پ ن 1:

رفتیم

پ ن 2:

فتو بای .... .

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۳۵
مسیح