icon
مسجد :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسجد» ثبت شده است

پارسال وقتی وارد مسجد میشدی

روی فرش هارا با نوار چسب های سفید قسمت بندی کرده بودند

هر تکه نزدیک یک و هفتاد طولش بود اندازه طول شانه های یک فرد بالغ هم عرضش

بچه ها نیامده برایش اسم گذاشته بودند

قبر!

هرکسی وقتی می آمد قبرش را انتخاب میکرد و میرفت روی آن مستقر شود

کسی هم حق نداشت به حریم قبر دیگری تجاوز کند

قبر ها غیر از محل خواب محدوده نمازت را هم مشخص میکردند

چیزی که کسانی مثل من با آن نا آشنا بودند

اتفاقا از اعتراضات من همین قبر ها بود

که چرا نمیشود مثل آدم داخل قبر خوابید

پاهایمان بیرون میزد و دست و بالمان هم میرفت توی قبر بغلی

و چرا وقتی صبح میشود می آیند مارا بیدار میکنند

و چرا وقتی مراسم و دعا و قرآن میگیرند صدای بلندگو آنقدر زیاد است که چرت ما را پاره میکند

و اساسا حاجی پناهیان چرا صبح ساعت پنج می آید و سخنرانی میکند

مگر حاج آقا نمیداند ما خوابیم!

یادم می آید روز دوم نزدیک ساعت پنج صبح دم درب ورود مسجد پر از صدای صلوات و شور و شوق بچه ها شد

فهمیدیم حاج اقا امده

حاج اقا همینطور رد میشد از کنار قبر ها و بچه ها دنبال ایشان راه می افتادند

بالای سر قبر ما که رسیدند پتو را کنار زدم گفتم:

حاج اقا یک تذکر بدید به دوستان, نمیذارن ما بخوایم

حاج اقا هم گفت:

شما راحت باش من هم رفتن بالا آرام صحبت میکنم شما بخواب راحت باش

من هم در دلم گفتم:

خدا خیرت بدهد حاج اقا یک روحانی باشد جوان ها را درک کند شمایی..

اعمال ام داوود را هم که نگو

چند سوره قران از جزؤ سی خواندم

همان هایی که حفظ بودم 

باقی اعمال را هم نمی دانستم با کدام املا انشا میشدند

این بود.بخشی  داستان اعتکاف پارسال ما

ء

ء

#اعتکاف_هنر

ء

عکس/مسجد شهدا/ماه رمضان 93

ء

پ ن:

خدایا اعتکاف هم ما آدم نشدیم

باید فکری کرد

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۶
مسیح




اهل غر زدن نیستم!

همین که میگیری دستمان را و از میان هزاران بی راهه میاوری و میگذاریمان یک راست سر راه ممنونم.

از اینکه سر راهیمان کردی ممنونم.

و حالا در انتهای این راه سه روزه باید بگویم:

همیشه روسیاهی به ذغال نمی ماند! اسم ذغال بد در رفته , بیشتر اوقات روسیاهی به چهره ما انسان های مفلوک میماند, مایی که دروازه های خالی محیا شده از سوی پروردگار را به اوت میزنیم.


اعتکاف, مسجد موسی بن جعفر

اردیبهشت۹۳

پ ن۱:

از اینکه سر راهییمان کردی ممنوم.

پ ن ۲: تمام شد


پ ن 3:

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار

تا گفتم السلام علیکم شروع شد

پ ن 4:

اینستا

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۰۳
مسیح