میگفت:
هی فاز برداشتین میگید بریم شهید شیم بریم شهید شیم
چه خبره؟؟ همین چهارتا جوون ریشو و مذهبی هم بخواید برید خودتون رو بکشید و به قول خودتون شهید شید چی میمونه تو این شهر؟
وایسید زندگی کنید بلکن آدم تو خیابون تو شهر مثل شما هارو ببینه، برید شهید شید که روز به روز کمتر شید؟
گفتم:
ببین تو خانوادتون شهید دارید؟
گفت:
نه
گفتم:
ما تو خانوادمون یه شهید داریم
داییم
اونقدری که رفتن دایی شاخ شمشادم یک خانواده و فامیل رو تحت تاثیر قرار داد و عوض کرد یک موسسه فرهنگی با ملیاردها ملیارد بودجه نمی تونست این کار رو بکنه
من ریشویی که میگی اگه برم شهر یکی از ریشوها و مذهبی هاش کم میشه نتیجه اون اتفاق و رفتنم و الا معلوم نبود من الان کجا باشم
یه شهید با رفتنش صد نفر رو به راه میاره
شهادت یه کار فرهنگیه
یه اقدامه!
از سر باز کردن دنیا نیست!
هیچی نگفت...
پ ن:
خدایا
این همه میرم گلزارای ایران رو میگردم و گله به گلش رو اشک میریزم
اگه قطعه مرده ها خاکم کنند
دیوونه میشم
تو رو خودت!!