icon
مذاکرات :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذاکرات» ثبت شده است

آقای روحانی
هزار و چند صد سال پیش هم مشکل آب با مذاکره حل نشد
پدری کودکش را برای سیرآب کردن برد
با تیر سه شعبه برگشت...








پ ن:
آقای روحانی اگر کلید حل تمام مشکلات مملکت در گروی تاییدیه ى کد خدا بود پس چرا شما کابینه تشکیل دادید, چرا وعده صد روزه دادید, چرا گفتید کلید همه مشکلات در دست تدبیر و تلاش است
پ ن:
آقای روحانی ما شمارا خیلی دوست داریم باور کنید از این به بعد هم اگر مشکل آب خوردن داشتید ناراحت میشویم به ما نگویید ما در خانه مان همیشه چند بطری آب خنک تگری داریم, مادر ما با این تدبیر مشکل ما را حل کرده

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۳
مسیح

از پیچ کدام تلوزیون
از باند کدام رادیو
از تیتر کدام روزنامه
از خبر کدام سایت
از دهان چه کسی
حال روز امروزمان را میبینی؟
کجایی؟
در حصر که؟
شهیدی یا زنده؟
هنوزهم دندان میفشاری به هم برای نبرد آخرین؟
الان چند ساله ای؟
هنوز هم همان طراوت روزهای نبرد را داری؟







پ ن:
لشکر دوربین ها میرسند...
پ ن:
اگر او بود #نمی_گذاشت
من فقط حرف میزنم

پ ن:
حاج احمد

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۳
مسیح

دسته همه روی زمین افتاده ،عده ای جان داده اند, عده ای نیمه جان و بی حرکت بعضی هم زخمی اما حرکت میکنند
مرتضی از همه صدمه کمتری دیده و میتواند کمی روی زمین بخیزد
تقریبا تمام بچه ها زمین گیر شده اند
مهدی تکیه اش را داده به کناره کانال:
مرتضی الان چی میخواد بشه؟
مرتضی:
هیچی مهدی جان, چشاتو ببند و شروع کن به اشهد خوندن تا چند دقیقه دیگه تموم میشه
مهدی:
بعد اشهد چی؟
مرتضی:
فکرشو نکن حاج مهدی یه تیر خلاصیه تا صد بشمری بهشت خونه تحویل میگیری (خنده)
مهدی با تمام جراحت هایش لبخند صدا داری میکند


مرتضی خودش را روی زمین میکشد تا به باقی بچه ها سر بزند
از دور صدای نیروهای بعثی که با لحن شدیدی عربی صحبت میکنند به گوش میرسد
در عمق نگاه مرتضی که حالا به خاطر خون ریزی شدید دید خوبی هم ندارد تعداد زیادی نیروی عراقی دیده میشود
مرتضی با تمام وجودش به بچه هایی که زنده هستند میگوید:
بچه ها ذکر بگید ذکر یادتون نره!!
مرتضی منتظر است که سناریویی که برای مهدی گفته توسط بعثی ها اجرا شود اما بعثی ها بدون شلیک حتی یک تیر از میان بچه های غواص عبور میکنند
تمام نیروها که بین بچه ها مستقر شدند فرماندشان با صدای بلند چیزی را فریاد میکند و بعد سرباز ها شروع میکنند با سیم دست بچه ها را میبندند
مرتضی زیر لب میگوید:
یا فاطمه زهرا!!


مهدی در حالی که دستانش بسته میشوند رو به مرتضی فریاد میزند:
پس چی شد مرتضی چرا اینا نمیزنن!!؟
مرتضی که حالا متوجه همه چیز شده با چشمان قرمز به مهدی نگاه میکند و ققط ذکر میگوید:
یا زهرا! یا زهرا!
صدای ناله زنده ها از شدت بسته شدن دست هایشان بگوش میرسد
در همین حین مرتضی با تکان شدیدی از روی زمین بلند میشود در حالی که دو نفر دست و پای او را گرفته اند
از شدت درد فریادی میزند
چند قدم آن طرف تر بعثی ها یک گودال عمیق حفر کردند
مرتضی توی هوا چرخی میزند و داخل گودال میافتد
باقی بچه ها را هم میآورند
گودال پر میشود از ذکر:
یا صاحب الزمان
یا ابا عبدلله
یا زهرا
اشهد ان لا اله الا الله...
چند دقیقه بعد بلدوزر اولین مشت خاک را داخل گودال میریزد
صداها آرام آرام قطع میشوند....







پ ن:
صد و هفتاد غواص تازه تفحص شده ى زنده به گور شده، به خانه برگشتند
پ ن:
از پشت میزهای مذاکره کلاهت را بالاتر بگذار..

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۸
مسیح


این روزها که میگذرد را

ندید بگیرید

دیپلمات ها که هیاهوشان بخوابد

ما دست به کار میشویم

یادتان می آید آن موقع ها که در خط مقدم بودید دیپلمات ها در میز مذاکرده قهوه میخوردند؟

اگر به سرباز ها بود تا الان قائله را تمام میکردند

کار افتاد دست دیپلمات ها

و هرروز کارشان شد فشردن دستان خونین نمایندگان ناو وینسنس

یا بقل کردن نماینده عامل ورود خون های آلوده

یا لبخند زدن به نماینده روباه مکار

اگر دست سرباز ها بود

کار به اینجا نمیرسید

ء

ء

ء

پ ن:

دیپلمات ها همیشه آخر داستان میرسند

این را تاریخ میگوید

پ ن:

این روزها که میگذرد..

پ ن:

#شرمنده_ایم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۱۵
مسیح


شما با دیپلمات ها مذاکره میکنید

با سرباز ها جنگ

ما سربازیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۳۶
مسیح

به بعضی ها باید گفت:

کمی لبخند بزنید آقا! لطفا!

بعد طرف بگوید:

برای چی؟؟

بعد شما در کمال خونسردی بگویید:

در سیر تحوالات آخر زمان که

سید حسن خط نشان میکشد

مصر و لیبی و تونس ملتهب است

سوریه را فتنه سراسری گرفته

عراق دارد گذر جنگ تحمیلیش را رد میگند

لبنان تا بیخ گوش اسراییل رسیده

الحوثی ها یمن را به دست گرفته اند

عربستان دارد از هم میپاچد

اسراییل از هر روز مهجور تر شده

آمریکا در بحران های اجتماعی سیاسی اقتصادی دست و پا میزند

فرانسه و اروپا یکپارچه توهین و تهدید نسبت به اسلام شده


شما در کمال آرامش و لبخند 

به نمایندگی از ام القرای جهان اسلام

پشت میز مذاکره با شقی ترینهای زمان

نقشی ماندگار دارید ایفا میکنید

نقشی که آیندگان اهل مطالعه پژوهش ،قطعا خواهنند فهمید

پس لبخند بزنید تا در عکس خوب بیفتید آقا

این عکس تابلوی آخر الزمان است

شما این امتیاز را دارید

که در تابلوی شبیه خوانی آینده ها

شمر خوان باشید

پس لبخند بزنید آقا

لبخند!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۱۱
مسیح