و همانا موشک های خدا قوی تر است!
آدمیزاد کلا موجود جالبیست!
در ابتدا که چیزی نیست، ذره ایست در جمع ازداد.
بعد خداوند در بین آن همه ذره به او لطف میکند دستش را میگیرد، او را وارد چرخه حیات و تولد میکند.
ذره ای محلول در مایع است خداوند او را قوام می آورد، ورز میدهد، باز هم هنوز هیچ نیست!
بعد خداوند کم کم به او شکل میدهد، برایش ستون بندی ایجاد میکند آرام آرام استخوان شکل میگیرد و او هنوز هم هیچ نیست!
در مرحله بعد خدا نعمت را بر او تمام میکند از روح خودش در او میدمد.
این دیگر کمال نعمت های خداوند است و نمایانگر این موضوع که وجود ما امانتی است از جانب خدا!
یعنی کلا وجود و موجودیت ما در جهان اجاره ایست و صاحب خانه خداست!
و بعد از داخل رحم مادر به بیرون می آید و زار زار گریه میکند!
اینقدر ناتوان است که نمی تواند پشه ای را از روی خود بپراند، موضوعی به سادگی یک کلمه را هم نمی تواند مطرح کند!
جنبه کمدی تراژیک قضیه از جایی شروع میشود که همین موجود محلول در آب که خداوند او را شکل داد، بزرگ میشود در زمین خدا و با نعمات خدا و دانشهایی که خدا در نزد او به ودیعت نهاده به قول خودش اکتشاف میکند.
و چه واژه مسخره ایست اکتشاف، در حالی خدا بالاترین کشف کنندگان است.
بعد در علوم به اذن خدا پیشرفت میکند تا جایی که دیگر ادعای خدایی میکند در حالی هنوز در ساختن یک بند انگشت ناتوان است.
و بعد، از علوم خداوند ادوات جنگی میسازد و انبار میکند که در روز موعود بر علیه فرستاده خود خدا استفاده کند.
و چه ابلهی است این انسان!
(و نمیداند که: وَمَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَی)
و از آنجایی که خداوند بهترین آموزگاران است به انسان درس میدهد
ناگهان تکه سنگی معمولی به همان اندازه ای که در زمین هم پیدا میشود از آسمان به سمت تو می آید.
از همان دست سنگهایی که تو در لانه مورچه می انداختی
و تو فکر نکن که آن سنگ بزرگ است بلکه این تو هستی که کوچکی
و تو از دست همان مورچگانی که وقتی قطره ایی آب در لانه شان می افتد به گمانشان گویی سیلی عظیم جاری شده.
و
آن وقت است که دیگر موشک ها و سامانه های دفاع هوایی و دیگر ادواتت به
اندازه اسباب بازی هم بدردت نمی خورد، تو به مانند کودکان سخت ترسیده فرار
میکنی و ناله میزنی!
و موشک های خداوند هیچ چیز نیست جز سنگ که ساده ترین عنصر هاست!
و چه عجیب موجودیست انسان که پند نمیگرد!
صم بکم عمی فهم لایعقلون