چادر بی حجاب!
شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ب.ظ
شب که شد,
همه بچه ها جمع شدند بروند خانه اش سری به مادر بزنند.
بچه ها حلقه زدند دور مادر و نشستند و خیره شدند به لبهای مادر.
مادر اما معذب بود.
دایم اینور و آنور و میشد و با انگشتهایش بیشتر چادرش را بر صورتش کیپ میکرد.
بچه ها هم فهمیدند و نگاه ها را از صورت مادر به پایین آوردند.
مادر نزدیک۸۰سال داشت!!!
خوب فهمیده بود پسرش برای چه رفته بود.
*ملاقات با مادر شهید قوجه ای*
اردیبهشت۹۳
اصفهان,بزرگداشت شهید قوجه ای
پ ن 1:
متنفرم از چادریی که چادرش بوی چادر حضرت مادر را ندهد و متنفرم از پسر حزب الله ی که سرش پی ناموس مردم به هر نحوی بجنبد.
پ ن 2: از خودم هم نیز..
۹۳/۰۳/۰۳