همه بهانه میخواهیم...
جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۵ ب.ظ
یک بالکن کوچک
یک قالیچه کوچک
یک ظرف از میوه های تابستانی
نسیم لطیف و نازک هوا
صدای پرندگان
یک صفحه سفید و قلم
یک متکا
رسیدن های گاه و بی گاه مادر
من برای درس خواندن بهانه میخواستم و این لیست بلند بالا بهانه های من بود
بهانه هایی که هر سال تکرار میشد
با این همه
باز هم موعد کارنامه
چشمان من به زمین بود
چشمان والدین به نمرات کارنامه
بی هوا امروز یاد آن روزهای سخت افتادم
یا آن همه بهانه رنگین برای درس خواندن
یاد آن همه استرس
امروز اما دیگر
دست و پایم داخل یک بالکن جا نمی شود و برای مساحت تنم یک قالیچه جواب گو نیست
میوه های تابستان هم دیگر برایم جذابیت ندارد
و گوش هایم سنگین شده اند
صدای پرنده ها را نمیشنوند
یک صفحه کاغذ سفید با قلمم هم به من بدهی دیگر مثل قبل یک صفحه نوشته تحویل نمیگیری
یک صفحه تخیلات رنگارنگ
یک صفحه شعر
به جایش
یک صفحه خط خطی تحویل میگیری
خط خطی های تو در تو و مشوش
که از من این روزها نشات میگیرد
از کارنامه دیگر خبری نیست
درس ها پاس میشوند
مادر اما
هنوز حساسیت روزهای مدرسه دارد
او کسی است که برایش عوض نمیشوم
اما برای خودم
خیلی وقت است عوض شدم
دلم بهانه میخواهد
برای زندگی
زندگی بی بهانه
مثل پاس کردن درس است
استرس کارنامه ندارد
دلم شما را میخواهد
اولش که نوشتن این متن را شروع کردم
فکر نمیکردم آخرش به شما برسد
اما رسید
دلم بهانه میخواهد..
پ ن:
اولش قرار بود یک یادداشت برای فصل امتحانات باشد
نفهمیدم چطور شد که تهش اینطور شد...
یک قالیچه کوچک
یک ظرف از میوه های تابستانی
نسیم لطیف و نازک هوا
صدای پرندگان
یک صفحه سفید و قلم
یک متکا
رسیدن های گاه و بی گاه مادر
من برای درس خواندن بهانه میخواستم و این لیست بلند بالا بهانه های من بود
بهانه هایی که هر سال تکرار میشد
با این همه
باز هم موعد کارنامه
چشمان من به زمین بود
چشمان والدین به نمرات کارنامه
بی هوا امروز یاد آن روزهای سخت افتادم
یا آن همه بهانه رنگین برای درس خواندن
یاد آن همه استرس
امروز اما دیگر
دست و پایم داخل یک بالکن جا نمی شود و برای مساحت تنم یک قالیچه جواب گو نیست
میوه های تابستان هم دیگر برایم جذابیت ندارد
و گوش هایم سنگین شده اند
صدای پرنده ها را نمیشنوند
یک صفحه کاغذ سفید با قلمم هم به من بدهی دیگر مثل قبل یک صفحه نوشته تحویل نمیگیری
یک صفحه تخیلات رنگارنگ
یک صفحه شعر
به جایش
یک صفحه خط خطی تحویل میگیری
خط خطی های تو در تو و مشوش
که از من این روزها نشات میگیرد
از کارنامه دیگر خبری نیست
درس ها پاس میشوند
مادر اما
هنوز حساسیت روزهای مدرسه دارد
او کسی است که برایش عوض نمیشوم
اما برای خودم
خیلی وقت است عوض شدم
دلم بهانه میخواهد
برای زندگی
زندگی بی بهانه
مثل پاس کردن درس است
استرس کارنامه ندارد
دلم شما را میخواهد
اولش که نوشتن این متن را شروع کردم
فکر نمیکردم آخرش به شما برسد
اما رسید
دلم بهانه میخواهد..
پ ن:
اولش قرار بود یک یادداشت برای فصل امتحانات باشد
نفهمیدم چطور شد که تهش اینطور شد...
۹۵/۰۳/۰۷