icon
برادران... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

برادران...

جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ب.ظ



در روزگاران نه چندان دور، سه برادر بر روی این کره نه چندان گرد زندگی میکردند.

روزی تصمیم گرفتند از افتخارات جهان همه را از آن خود کنند.

روزهای زیادی در دشت های شهر خورد روی علف ها دراز میکشیدند و تمام افتخارات جهان را برای به دست آوردن لیست میکردند و بین خودشان تقسیم میکردند.

تا اینکه روزی

گردن کشان شهر های دور، به طمع شهر همسایه شان آهنگ جنگ کردند.

برادران که حالا ستون های دود خیمه های دشمن را در دور دست ترین نقاط شهرشان میدیدند بر سر یک دوراهی ماندند

به دست آوردن تمام افتخارات جهان؟

یا کمک به شهر همسایه که روزی بهترین دوستانشان را در آن شهر ملاقات میکردند؟

تصمیم برادران ساده اما قطعی بود

آن ها روی همان علف های سر به سر باد گذاشته و همان دشت آرام که حالا فقط کمی دود دشمن شهر همسایه، آن را سیاه کرده بود باهم صحبت کردند و به این نتیجه رسیدند که اگر کسی در این بلاد هست که به خودش جرات میدهد آزادی همسایه های مارا بگیرد پس حتما روزی این جسارت برای شهر آن ها نیز تکرار خواهد کرد.

تصمیم بر رفتن شد و قرار شد وقتی دفع خطر کردند, برگردند و تمامی افتخارات جهان را از آن خود کنند.

روی مادر را بوسیدند از پدر کسب اجازه کردند کیسه نان و پنیر را از دست خواهر گرفتند و ره سپار شهر همسایه برای نبرد با دشمن شدند.

یک سال بعد

شهر همسایه از خطر هجوم دشمن در امان شد و مردم شهر از تجربیات این جنگ غیر منتظره نظام قویی را در شهر بر قرار کردند.

یکی از برادران با کوهی از افتخارات و تقدیرها ره سپار شهر پدری شد.

وقتی به خانه رسید

علف ها همچنان سبز و رقصان بود, دشت بی انتها و آسمان از همان دود دور کمرنگ سیاه هم پاک شده بود.

او اما تنها برگشته بود

با سه خبر و یک پیکر

برادر اول شهید

برادر دوم مفقود الاثر 

و خودش جانباز

پیکر برادر شهید را در سوگ برادر مفقود جلوی خانه در دل زمین همان علف ها به خاک سپرد و به این فکر کرد که حالا

این سه بردار تمام افتخارات جهان را به دست آورده اند...




مترو ولیعصر

راهپیمایی روز قدس

تیر ماه گرم و سوزان1395






پ ن:

برادران خونی بیایید باهم عهد ببندیم تا روزی که اخرین نفر زیر بار ستم ظالمان است دست از مبارزه برنداریم.

پ ن:

خداقوت بده به هممون که این جهنم سوزان تهران رو تبدیل به گلستان کردیم

خداقوت مردم خوب ایران

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۱
مسیح

نظرات (۲)

الان نمی دونم بین متن و عکس کدومشو بیش تر دوست دارم:)
پاسخ:
ممنون
۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۴:۵۵ ...:: بخاری ::...
عکس عالی...
متن عالی...
پاسخ:
ممنونم

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی