icon
یوسف گم گشته... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

یوسف گم گشته...

دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

روزهای اول در کربلا در یک ساعت های مشخصی از روز یک دفعه صدای موسیقی سریال یوسف بلند میشد. از علاقه ی عجیب عراقی ها به سریال یوسف خبر داشتم برای همین هر وقت می شنیدم میگفتم شاید صدای نمایشیست، یا موکبی یا نمیدانم صدای حسینیه ای

اما وقتی تعداد بلند شدن این صدا در روز زیاد شد و در همه جا شنیده میشد به شدت کنجکاو شدم که بفهمم این صدای چیست!

از هر کسی هم پرسیدم جوابی نداشت

روز های آخر وقتی داشتیم از خیابان های پشت حرم رد میشدیم یک دفعه صدایش را خیلی واضح و بلند شنیدم

سریع سر چرخاندم و دنبال صدا گشتم

صدا از یک کامیون می آمد

کامیون گاز که برای توزیع آن وارد محله ها میشد :|

یک جورهایی مثل آن صحنه ای که یوسف به پدرش می رسید یعنی یک همچین رابطه ای

فکرش را هم نمی کردم منشا صدا این باشد

نفوذ فرهنگی حتی تا کامیون حمل گاز در عراق

روح مرحوم سلحشور شاد 

:)

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۰۱
مسیح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی