ای حرمت ملجا درماندگان...
شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ب.ظ
دخترک معلول ذهنی و حرکتیست که در مستندی به پست مجری خورده
مجری از او میپرسد اگر بخواهد از بین اسب و فیل و الاغ حیوانی را انتخاب کند و با او به سفر برود کدام را انتخاب میکند
روبروی دخترک و مجری یک صفحه لغات کاغذیست مثل کیبورد
دخترک به سختی و دانه دانه لغات را پیدا میکند و رویش دست میگذارد ا...س...ب اسب
بعد مجری میپرسد میخواهی با آن به کجا بروی
دخترک دوباره شروع میکند و لغات را به سختی نشان میدهد
مجری میگوید: چی نفهمیدم
او دوباره شروع میکند ز..ی..ا..ر..ت زیارت!
مجری: زیارت! زیارت کجا؟
دخترک باز شروع میکند، هربار سخت تر از بار پیش ا..م..ا..م..ر..ض..ا امام رضا!
مجری جا میخورد، اشک چشمانش را میگیرد
از او میپرسد: حالا برای چی میخوای بری؟
دخترک باز شروع میکند
ش..ف..ا شفا
بغض دخترک میشکند
اشک مجری هم راه می افتد
پ ن:
دل بعضی مخلوقات خدا رنگی بالاتر از سفید است...پاک پاک
مجری از او میپرسد اگر بخواهد از بین اسب و فیل و الاغ حیوانی را انتخاب کند و با او به سفر برود کدام را انتخاب میکند
روبروی دخترک و مجری یک صفحه لغات کاغذیست مثل کیبورد
دخترک به سختی و دانه دانه لغات را پیدا میکند و رویش دست میگذارد ا...س...ب اسب
بعد مجری میپرسد میخواهی با آن به کجا بروی
دخترک دوباره شروع میکند و لغات را به سختی نشان میدهد
مجری میگوید: چی نفهمیدم
او دوباره شروع میکند ز..ی..ا..ر..ت زیارت!
مجری: زیارت! زیارت کجا؟
دخترک باز شروع میکند، هربار سخت تر از بار پیش ا..م..ا..م..ر..ض..ا امام رضا!
مجری جا میخورد، اشک چشمانش را میگیرد
از او میپرسد: حالا برای چی میخوای بری؟
دخترک باز شروع میکند
ش..ف..ا شفا
بغض دخترک میشکند
اشک مجری هم راه می افتد
پ ن:
دل بعضی مخلوقات خدا رنگی بالاتر از سفید است...پاک پاک
۹۵/۰۹/۱۳
حرم...
بغض...