دانشگاهی با یک کتاب درسی...
اگر دست من بود
دانشگاهی برپا میکردم با دو جلد کتاب سه دیدار (والبته سایر کتاب های نادرخان)
و دانشجو میگرفتم.
کسی که سه دیدار را با تمام حاشیه ها و کنایه ها و نکات و ریزه کاری ها فهمکند، اندازه یک تانک برای انقلاب اسلامی خدمت میکند و نه به کسی به بهانه فعالیت ضرر میرساند و نه از کسی ضرر میبیند.
نه به اسم انقلابی گری گند کاری میکند و نه میگذارد کسی گند بزند.
کسی که سه دیدار را فهمکند
معطل نمی نشیند...
نادر خان (با اینکه اگر خودش میبود یقه مان میکرد که چرا خان!) با آن سبیل های از بنا گوش در رفته و آن ظاهر غلط انداز
جوری معارف و لوازم انقلاب اسلامی را در تعریف امام بیان میکند و به تبیین آن میپردازد که گاهی حس میکنم، او به دنبال انقلاب اسلامی نبوده، بلکن همگام با او قدم برمیداشته. (جوری که سال هاست بعضی از ما ریشوها با این عمق به انقلاب نرسیدیم.)
و این چنان حلاوتی به کلمات او داده که گاهی مثل شلاق بر پیکر تو مینشیند و گاهی چونان دستی لطیف تو را نوازش میکند.
گاهی چون فرمانده ای بی رحم تو را میدواند و گاهی چون آغوشی گرم تو را میپذیرد.
سه دیدار را
با مکس بر هر خط بخوانید
و عجله ای نداشته باشید که تمام شود
کنایه به کنایه، و جمله به جمله پیش بروید.
در تمام کردن زود بعضی کتاب ها
جایزه ای نیست
ولی ضرر هست.
پ ن:
اگر خوانده اید، این بار پخته تر بخوانید...
پ ن:
گاهی فکر میکنم
نادر یک نفر نبوده، کارگاهی از خودش در ذهن داشته
چون باریک بینی های کتاب سخت میشود کار یک نفر باشد.
پ ن:
مستند زندگی نادر ابراهیمی را اگر ندید، ببینید تا متوجه شوید نادر چطور نادر شده.
(بار دیگر مردی که دوست می داشتیم)