اسکار برای فیلم دفاع مقدس...
یه روز یه نفر پیدا میشه
یه فیلم جنگی میسازه که توش
رزمندش گرفتاره طلاق زنشه و شب عملیات در گیر اونه
فرمانده دسته متهم به کودک آزاریه
اون ور خانواده یه رزمنده به خاطر فقر مالی و نبود مرد بالاسرش دچار بزه اجتماعی
یه مادر به خاطر شهید شدن بچش دیوونه شده و به نظام فحش میده
آخر فیلم هم یه گردان با وجود مخالفت نظام
تو میدون جنگ ، جنگ رو تعطیل میکنه و میگه من حاضر نیستم هم نوعم سر جاه طلبی بکشم و گردان رو عقب میکشه
از درون جبهه ها حرکتی راه میفته تا به این جنگ خاتمه بدن و سعی میکنن تا فشار به بالا سریا جنگ رو تموم کنن و با صلح خوبی خوشی کنار هم زندگی کنن
تو سکانس آخر هم
وقتی شخصیت اول بعد چند سال برای گردش با بچش به بام تهران رفته
بچش میگه:
پدر کاش میشد این شهر رو کوبید و دوباره ساخت
و پدر میگه:
پسرم یه بار سی سال قبل کوبیدن و ساختن و این شد
شاید اینجوری
با موضوع دفاع مقدس
توانستیم اسکار بگیریم
و بعد فکرش را بکنید
مسئول سینمایی وقت پشت تریبون بیاید و بگوید:
خوشبختانه شاهد هستیم که
فیلم سازان غیور ما با تعهدی مثال زدنی و پایبندی به ارمان های اسلام و انقلاب فیلمی ساختند که در جهان درخشیده و حالا جایزه اسکار رو برای ایران و ایرانی به ارمغان آورده.
پ ن:
میشه
فقط یکم تلاش
و مقداری دیاثت میخواد
و البته سرمایه گذاری خارجی