لنگرا رو بندازید...
آدم ها هم مثل کشتی ها نیاز دارند یک لنگر داشته باشند
آدمی که لنگر نداشته باشد
مثل کشتیی است که در تلاطم دریا لنگری نداشته باشد که بیاندازد
و یک لحظه در جایی باشد و لحظه دیگر در جایی دیگر
دریا قرار نیست همیشه ساکن و ساکت باشد
پس آدمیزاد نیز باید مثل کشتی ها لنگری داشته باشد
آدمیزاد مثل ناخداهای کار بلد، البته باید بداند که لنگر را کجا رها کند تا کف دریا به چه چیزی خودش را گیر بدهد
گاهی لنگر فرو میرود در ماسه های نرم کف دریا و موقع بزنگاه انگار نه انگار که لنگر داشتی
آدمیزاد باید لنگرش را به جایی گیر بدهد، که به راحتی دَر نرود
لنگر را که درست رها کنی خیالت راحت میشود که هر موجی که بیاید، شاید چند متری تو را این ور و آنور ببرد
ولی از ساحل دورت نمیکند
از اینجا بلندت نمیکند ببرد جایی ناشناخته
جایی که اینجا نیست
اما اگر اشتباه رها کنی
موج که هیچ، حتی جزر مد هم تو را جوری میبرد که وقتی چشم باز کنی
از خودت بپرسی:
من کجام؟ اینجا کجاست؟
لنگرت را کجا رها میکنی؟
پ ن:
من لنگرم را در تاریخ رها کردم
در یک محدوده هشت ساله
در محدوده ای که قهرمان بسیار دارد
قهرمانانی که لنگرت را محکم میچسبند و هیچ موجی تو را از دست آنها نمی قاپد
کشتی من، گرچه بیشتر به تخت پاره میماند اما لنگرش را جای محکمی رها کرده
خیالش راحت است حتی اگر روزی روی یک تخته شناور باشد
لا اقل خودش را گم نمیکند
پ ن:
آدم های بی لنگر، هرچقدر هم که کشتی هاشان، مجلل و بزرگ و مجهز باشد
ثبات ندارند
و کشتی بدون ثبات، بیشتر شبیه یک تابوت متحرک است
ایام بر شما مبارک
عرض کنم که لنگر را باید یه جای خوب انداخت ولی لنگ نزد
عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی