مهمان پذیر باشیم...
چند اربعین پیش
مادر مهدی از جوانی که در راه نزدیکیهای ایستگاه آتش نشانی ایستاده بود طلب کمک میکند
و آن جوان با دیدن روی خوش از طلب کننده، علاوه بر کمک کردن، آن ها را به خانه خودشان در نجف حواله میدهد و در آنجا مادر آن جوان از میهمانان پذیرایی میکند.
از آن طلب کمک و مهمانی، حالا چند اربعین میگذرد و آن جوان و خانوادهاش تبدیل شده اند به بخشی از خانواده مهدی
میروند و می آیند
میخوردند و سفره ها پهن میکنند
و گاه و بی گاه از احوال هم در فضای مجازی آگاهند.
آن جوان همین مرد نشسته در گوشه قاب عکس است که درد کمر نگذاشته لبخندی کامل به لنز دوربین من بزند
سید کرار، جوانی نجفی که در آتش نشانی کار میکند
و بعد از دوبار رفت و آمد به من میگفت:
شیطان ژرمنی
حالا توضیح و تفصیل و چرایی این لقب بماند اما تا همین جای داستان نصفه و نیمه ما
یک نکته مهم به چشم میخورد:
هر رفتی
یک آمدی دارد!
در پس ریخت و پاش ها و اقامت های چندین روزه ما در خانه میزبانان صبور عراقی گاهی میشود راه رابطه ای دو طرفه را باز کرد.
عراقی ها به دلایل متفاوت و گوناگونی از جمله زیارت و توریسم پزشکی به ایران می آیند
درست است که حالا با سبک زندگی های دور از منش مهمانپذیری، ما نمی توانیم مثل مردم عراق وسایل اقامت را برای آن ها دست و پا کنیم
اما در حد دعوت یک شام
یا یک گشت و گذار در شهر مربوطه
و یا حتی پیگیری مشکلات آن ها هم نمیتوانیم؟
برای درست کردن آن شبکه عظیم مومنین در عصر آمدن حضرت حجت
باید دست به ابتکار هایی بزنیم
باید اول خودمان مرزها را کوتاه کنیم
زبان ها را یکی کنیم
و خانواده هایمان را جهان وطنی
پ ن:
حتی یک هدیه هم نمیتوانیم سال بعد در سفر اربعین برای صاحب خانه ببریم؟
پ ن:
این تصور را از ذهنمان محو کنیم که اربعین
ما مهمانیم و عراقی ها خادم
هر دو کنش گر هستیم.