بادکنک ها...
دوشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۱۶ ب.ظ
کارش گره خورده بود
گفتند:
اگر نذر کنی، احتمال باز شدن گره ات خیلی زیاد است
دست در جیب هایش برد
دریغ از پولی سیاه
بادی وزید
و نخ بادکنک ها را کشید و دستش را تکان داد
نگاهی به انتهای نخ کرد
بادکنک ها را دید
همه داراییش که به یک نخ بند بود
چشمانش بست
چند لحظه تامل کرد
نخ را رها کرد
و رفت
پ ن:
#کربلا / نیمه شعبان
که دلم خیلی برایش تنگ شده
پ ن:
زود زود بطلب آقا جان
پ ن:
#صداهاصداها
۹۷/۰۳/۰۷