
(صفحه تلگرام، حروف در حال تایپ شدن، تیک خوردن پیام ها، صدای نوتفیکیشن)
+سلام چطوری؟
_سلام خوبم، تو خوبی؟
+خوبی تو که مشخصه ولی خوب بودن من دلیلی نداره
+عمود چندی الان؟
_ستون۴۲۳
(عکس سلفی خودش با ستون را میفرستد)
(عکس را میبیند)
+آخ یادش بخیر...
(عکس سلفی خودش و او را پای همان ستون میفرستد)
(عکس را میبیند)
_حالا سال دیگه تو میای پای همین ستون عکس تکی میگیری من حسرت میخورم
+نه، دعا میکنم هیچ عکس دسته جمعیی تو این سفر تکی نشه
_چه عرفان بالایی، چه دعاهای خوبی..
(عکس یک چای عراقی در دستش را میفرستد)
(عکس را میبیند)
+اااششررببب شااااای زایررر
_ایرانی؟ لالا عععرراقی
+😂 تو روحت...
_خخ
(چند دقیقه بعد...)
+الان تو راه چی داری گوش میدی؟
_(ترک را ارسال میکند)
+(ترک را پلی میکند: «آه ای ستاره ی دنباله دار من..» اشک هایش جاری میشود)
_چی شد داری لطمه میزنی؟😜
+اگه فایده داشت میزدم، الان ستون چندی؟
_ستون۴۵۰
(عکس ستون را میفرستد)
(عکس را میبیند)
+تکون بده به خودت، نیم ساعت بیستا ستون رفتی؟ خوب شد امسال نیستم باهات والا باز باید حرص می خوردم..
_آخه دلت میاد این همه سفره پهن باشه بعد تو رد احسان کنی؟
(عکس زولبیا های داخل سینی را میفرستد)
(عکس را میبیند)
+میترکی ممد رضا
_آدم میترکه هم برای ارباب بترکه!
+😂دلقک، برو یکم ستون رد کن
چند دقیقه بعد...
_یه خبر بد دارم یه خبر خوب، اول کدوم رو بگم؟🤔
+اول دومی رو بگو
_خبر خوب اینکه برای شام کباب ترکی دارم اونم سه تا، براش نیم ساعت صف وایسادم😎
+خاااک بر سرررت، حیف وقتت نیست؟
_جمع کن خودتو حالا، یادش رفته اینقدر میخورد تا میمرد
+من؟ اصلا 🙄
_و اما خبر بد اینکه.. نوشابه ندارم😢
+الحمدلله، دلشاد شدم
_(شروع به ضبط کردن صدا میکند «صدای خش خش قدم ها و نوای مداحی ها و صدای زوار و دعوت موکب ها» ارسال میکند)
+جانم... دلم خواست عوضی...
(او هم شروع به ضبط صدا میکند «خانم دکتر کاظمی به بخش دو، خانم دکتر کاظمی، و صداهای رایج بیمارستان)
_خسته نباشی.. مادرت چطوره؟
+بهتره خداروشکر، خیلی یادش کن تو رو خدا
_په چیفکر کردی یاد تومیکنم؟! قدم قدم برای حاج خانوم میرم جلو
@هادی خسته نشدی مادر همش سرت اون توعه؟
+ممد رضاست قربونت برم از کربلا پیام میده
@عه به سلامتی، شرمنده مادر از کربلای امسال انداختمت
+کربلای امسال من شماییی ایشالا سال بعد باهم
(صداها آرام آرام محو میشود)
پ ن:
شدم رودی تو را
دریا به دریا جستجو کردم...