icon
نوع نگاه :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

۲۷۲ مطلب با موضوع «نوع نگاه» ثبت شده است

+توی بیلیارد بعضیا فقط هدفشون اینکه توپ رو‌بندازن تو سبد، اما حرفه ای ها به جایگاه توپ بعد از ضربه هم فکر میکنن تا بتونن میز رو خالی کنن

_که چی؟

+داستان مسلمونی بعضی از ماها هم همینه
بعضیا دنبال انجام دادن کار خوبن انجام که میدن فکر میکنن همه چیز تموم شد
بعضیا هم کار خوب رو جوری انجام میدن که بعدش یه کار دیگه انجام بدن و بعدش یه کار دیگه تا کار رو تموم کنن

۱ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۰:۵۱
مسیح

+پدر

_بله؟

+چرا فلسطینی ها چندین سال همه با هم نمیجنگن برای آزادی کشورشون؟

_بابا جان آدمیزاد زود عادت میکنه، حتی به ظلم

+مگه میشه؟

_اره بابا، اولش میگی فردا بهتر میشه، بعد فردات رو نسبت به دیروز میسنجی و میگی خدا رو شکر، بعد ماه قبل رو با ماه بعد، سال قبل رو با سال بعد، بعد چند سال به بچت میگی، شما یادتون نمیاد قبلنا خیلی سخت تر بود، الان خوب شده




پ ن:

عمر گفتگوهای صلح داره از عمر پیرمردهای فلسطینی بیشتر میشه

پ ن:

استراتژی این مقاومت باید عوض بشه.

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۲
مسیح



بعد از مدت ها انتظار امروز بلاخره دیدم

فیلم که تمام شد گریه کردم

نه به خاطر فیلم که البته آن هم‌ می توانست دلیل موجهی باشد

بلکه به خاطر یک غربت بزرگ 

به خاطر یک مقایسه درد آور

کشوری که از فرارش

حماسه می سازد

و کشوری که از حماسه اش

فرار میکند.

گریه کردم به خاطر غربت حماسه ها

و اسارت قهرمان ها

گریه کردم

و امید بستم به روزی که شاید روی پرده نقره ای بگریانم

برای حماسه ها

و یا دست کم

بگریم به پای تصویرگری های بزرگ

و اینکه برای خودمان اشک غرور بریزم

نه به پای داستان دیگران

به نیت خودمان






پ ن:

عکس، نمایی از فیلم «دانکرک» ساخته ی مرد خوب سینما، کریستوفر نولان

پ ن:

برای دیدنش حتما وقت بگذارید

پ ن:

حماسه خون است

و سینما رگ

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۶ ، ۰۰:۴۷
مسیح


(در یک پارک، روی یک نیمکت دو نفره)

+چرا آدما پاییز زیاد عاشق میشن؟

_چون هوا سرده

+چه ربطی داره؟

_ربطش به اینکه آدما دنبال چیزی میگردن که گرمشون کنه

+مگه عشق بخاریه؟

_اگر بگیره گرم‌تر از بخاریه

+جوابت قانع کننده نیست

_اون موقعی که ساعت ها روی همین نیمکت زیر نم نم برف میشستیم که خیلی قانع کننده بود

+آآه...عه..یادته!

_الان قانع شدی؟

+نه، قانع نشدم متقاعد شدم!

(مردی از دور نزدیک میشود و خودش را به نیمکت میرساند)

@ببخشید

+(صدایش را نمیشنود)

@ببخشید جناب

+(کمی جا میخورد و بعد سرش را برمیگرداند)

@میتونم اینجا کنار شما بشینم؟

+(سرش را به سمت جای خالی برمیگرداند، کمی مکث میکند) بله‌بله بفرمایید

@ممنونم

(مرد مینشیند و بعد گوشی را از جیبش در می آورد و شروع به بالا پایین کردن در فضای مجازی میکند)

@معلوم نیست ملت چرا تو پاییز همه عاشق میشن؟

+(لبخندی میزند و سرش را برمیگرداند به روبرو) چون هوا سرده...



پ ن:

#پاییز

#سرما

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۶ ، ۰۱:۰۲
مسیح

گاهی فکر میکنم مثل من

مثل اون ماشین زوار در رفته ای که وسط یک مسابقه افتاده و باید خودش رو به خط پایان برسونه

حق انصراف نداره و باید از خط رد بشه

هر یک متر که جلو میره یه تیکه ازش میفته و جا میمونه ولی باید ازش رد بشه و بره

در آخر از خط رد میشه ولی معلوم نیست دقیقا چه چیزی ازش باقی میمونه

مدام به عقب نگاه میکنه و حسرت یک متر پیشش رو میخوره

مسیری که حالا پره از تیکه هایی که ازش جدا شده و دیگه باهاش نیست




پ ن:

خودتون رو وارد مسابقه ای که اهلش نیستید نکنید

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۶ ، ۰۰:۳۴
مسیح


+این یارو چیکار میکنه؟

_کی رو میگی؟

+همین همین مرده، دستشو گذاشته رو قبر چشاشو بسته

_توقع داری چیکار کنه؟ فاتحه میخونه دیگه

+الان ده دقیقس دستش رو قبره، جزء سی روهم میخوند تموم شده بود تا حالا

_ببین، هر پنج شنبه کلی آدم میاد اینجا که هر کدومشون برای حال و اوضاعشون یک روش عشق بازی دارن، اینم اینجوری حال میکنه

+عه ببین پاشد! داره میره سمت یه قبر دیگه

_یاسین در گوش خر خوندم...بیکار..

(مرد از مقابل قبر بلند میشود و به سراغ مزار دیگری می رود، در حین رفتن داخل دفترچه اش چیزهایی یادداشت میکند)







پ ن:

عکس از @sash.nova در اینستا

پ ن:

از این به بعد گاهی سعی میکنم اینجور بنویسم تا باقی داستان تو ذهن شما شکل بگیره

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۶ ، ۲۳:۴۶
مسیح



(کامیون نزدیک خانه آوار را خالی میکند، زمین کمی میلرزد، دخترک جیغ میکشد و از چادر بیرون میدود تا به مادرش برسد)
+ جیییییغ، زلزله! زللزززللله، مامااااان ماااامان زلزله!!! جیییغ مامااااان!
(خودش را به سینه مادر میچسباند، و بلند بلند گریه میکند، مادر او را محکم در آغوش می گیرد و نوازش میکند)
_آروم باش مادر، آروووم! زلزله نیست قربونت برم، نگاه کن، صدای اون کامیونه بود عزیزم زلزله نیست، ببینش!
(سرش را آرام کمی بلند میکند و زیر چشمی کامیون را نگاه میکند، بعد سرش را دوباره به آغوش مادر برمیگرداند)


چند وقتی است که از سرپل ذهاب و ازگله و این مناطق زلزله خیز برگشته ام، جایی که در روز چند بار زیر پایمان با صدایی وهم آور میلرزید
اما هنوز هر گاه در خانه یا جای دیگری کمی زمین میلرزد اول ضربان قلبم بالا می رود و بعد از چند لحظه یادم می افتد اینجا تهران است و لرزش به خاطر پاکوبیدن بچه همسایه روی زمین بوده.
آسیب های  روانی اینجور حوادث گاهی از آسیب های مادی آن بسیار بیشتر است.
مخصوصا روی بچه ها...




پ ن:
شب نشینی های اجباری مردم در شب های سرد
روستای آب دانان/ازگله
#زلزله
#کرمانشاه

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۶ ، ۲۲:۲۹
مسیح



(روی خاک ریز قبل از عملیات، صحبت های فرمانده)

+پشت این خاکریز

حلوا خیرر نمیکنن!

صحبت از گلوله و ترکش و توپ و نارنجکه

نقل تیکه پاره شدن و کشته شدن و برنگشتن!

میگم برنگشتن چون برگشتن عجیبه

برگشتن یک به ده

شماها چند نفرید؟

هشتاد نفر؟

پس شاید ده تاتون برگردید

تازه نقل برگشتن هم برای خودش تفسیر داره

بعضیاتون به جوری برمیگردید که گاهی به خودتون میگید کاش بر نمیگشتم

وقتی برمیگردید باید جاهای سالمتون رو بشمرید

بعضیاتون هم که برمیگردید دیگه آدم سابق نمیشید

اینقدر که شب و روز زجه میزنید که ای کاش منم میرفتم

اینا رو گفتم که هرکی که میخواد برگرده، برگرده!

کسی حق نداره به چشم بد نگاهش کنه

نه خائن و نه بزدل

هرکی هم که موند نه شجاع و نه قهرمان 

داشتیم آدمایی رو که تو خط شهید خریت شدن، نه حریت

ولی اگر بنا به موندن دارید

به حرفام گوش کنید

از هر لحظه ای که تصمیم گرفتید بمونید و از این خاکریز برید جلو تر

دیگه به صورت بغل دستیاتون نگاه نکنید

چه دوست چه آشنا

وقتی از خاکریز زدید جلو

خیلی تماشاگر نباشید

همه اینا رو برای اون احتمال یک به ده میگم

حرفم گوش کنید 

اعتماد کنید

نگاه نکنید که وقتی برگشتید هر شب این چهره ها جلوی چشمتون نباشه

که تو ذهنتون حک نشه

که نبینید چطور رفیق چند سالتون روی زمین پخش میشه

که آشناتون بی سر میشه

نگااااه نکنیییید که شبا راحت بخوابید

نگااااه نکنیییید که اگه بناست درد جاموندن بکشید زجرش کمتر بشه

نگااااه نکنیییید چون چیزایی که میبینید با هیچ دوا و درمون زهر ماریی از ذهنتون نمیره

من خودم یک به دهیم!

یک ساله میزنم پشت این خاک ریز لعنتی و برمیگردم!

اگه میرید، دعا کنید برنگردید

اگه برمیگردید، دعا کنید خدا بهتون صبر بده

اگه همه شیرفهم شدن من چی میگم

یه الله بگن و بعدش دعا کنن که این دفعه برنگردم!








پ ن:

اگه میرید دعا کنید که برنگردید...

پ ن:

عکس از @moayyedi.sasan

آیدی در اینستا 

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۶ ، ۱۵:۴۵
مسیح



(صفحه تلگرام، حروف در حال تایپ شدن، تیک خوردن پیام ها، صدای نوتفیکیشن)

+سلام چطوری؟

_سلام خوبم، تو خوبی؟

+خوبی تو که مشخصه ولی خوب بودن من دلیلی نداره

+عمود چندی الان؟

_ستون۴۲۳

(عکس سلفی خودش با ستون را میفرستد)

(عکس را میبیند)

+آخ یادش بخیر...

(عکس سلفی خودش و او را پای همان ستون میفرستد)

(عکس را میبیند)

_حالا سال دیگه تو میای پای همین ستون عکس تکی میگیری من حسرت میخورم

+نه، دعا میکنم هیچ‌ عکس دسته جمعیی تو این سفر تکی نشه

_چه عرفان بالایی، چه دعاهای خوبی..

(عکس یک چای عراقی در دستش را میفرستد)

(عکس را میبیند)

+اااششررببب شااااای زایررر

_ایرانی؟ لالا عععرراقی

+😂 تو روحت...

_خخ



(چند دقیقه بعد...)

+الان تو راه چی داری ‌گوش میدی؟

_(ترک را ارسال میکند)

+(ترک را پلی میکند: «آه ای ستاره ی دنباله دار من..» اشک هایش جاری میشود)

_چی شد داری لطمه میزنی؟😜

+اگه فایده داشت میزدم، الان ستون چندی؟

_ستون۴۵۰

(عکس ستون را میفرستد)

(عکس را میبیند)

+تکون بده به خودت، نیم ساعت بیستا ستون رفتی؟ خوب شد امسال نیستم باهات والا باز باید حرص می خوردم..

_آخه دلت میاد این همه سفره پهن باشه بعد تو رد احسان کنی؟

(عکس زولبیا های داخل سینی را میفرستد)

(عکس را میبیند)

+میترکی ممد رضا

_آدم میترکه هم برای ارباب بترکه!

+😂دلقک، برو یکم ستون رد کن


چند دقیقه بعد...

_یه خبر بد دارم یه خبر خوب، اول کدوم رو بگم؟🤔

+اول دومی رو بگو

_خبر خوب اینکه برای شام کباب ترکی دارم اونم‌ سه تا، براش نیم ساعت صف وایسادم😎

+خاااک بر سرررت، حیف وقتت نیست؟

_جمع کن خودتو حالا، یادش رفته اینقدر میخورد تا میمرد

+من؟ اصلا 🙄

_و اما خبر بد اینکه.. نوشابه ندارم😢

+الحمدلله، دلشاد شدم

_(شروع به ضبط کردن صدا میکند «صدای خش خش قدم ها و نوای مداحی ها و صدای زوار و دعوت موکب ها» ارسال میکند)

+جانم... دلم خواست عوضی...

(او هم شروع به ضبط صدا میکند «خانم دکتر کاظمی به بخش دو، خانم دکتر کاظمی، و صداهای رایج بیمارستان)

_خسته نباشی.. مادرت چطوره؟

+بهتره خداروشکر، خیلی یادش کن تو رو خدا

_په چی‌فکر کردی یاد تو‌میکنم؟! قدم قدم برای حاج خانوم میرم جلو

@هادی خسته نشدی مادر همش سرت اون توعه؟

+ممد رضاست قربونت برم از کربلا پیام میده

@عه به سلامتی، شرمنده مادر از کربلای امسال انداختمت

+کربلای امسال من شماییی ایشالا سال بعد باهم

(صداها آرام آرام محو میشود)




پ ن:

شدم رودی تو را

دریا به دریا جستجو کردم...

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۶ ، ۰۰:۱۲
مسیح


(ساکت رو بده من بیارم، سنگینه/نه بابا تازه اول راهه چیزی نیست خسته شدم میگم)


(گفتم نیا، جای زن نیست اینجا، حالا هی دو دقیقه به دو دقیقه باید وایسیم برای شما/تو رو خدا از همین الان شروع نکن، حالا به جای سه روز چهار روز تو راه باشی چی میشه مگه؟ آقا تو رو خدا ببین چطور رفتار میکنه)


(ای جانم...ای جانم، خداحفظش کنه، چند وقتشه؟/ممنونم شیش ماهشه/وای به خدا خیلی دل دارید شما، خیلی سخته ها، بچه نمیتونه، من خودم بچه هام رو سپردم اومدم/نه ان شا الله مشکلی نیست، لطف علی اصغر ارباب شامل حالشه)


(تفضل زاییر تفضل زایرر، اشرب ماء طعام، تفضل زاییر/چی میدن مهدی؟ بریم بخوریم/نه نه از این قیمه درهماست، بزار یه جا غذای ایرانی پیدا کنیم/ زشته خجالت بکش، یه چند روز ایران دوستیت رو کنار بزار، بنده ی خدا با زحمت تدارک دیده اینا رو، زائری زشته!)


(چرا تو فکری مجتبی؟/تو فکر جا هستم، تو کربلا هیچ جا رو نداریم بریم../ حالا مگه همه مردم جادارن عزیزم، همه داریم به پناه آقا میریم، این همه سال رو پر قو میخوابیم حالا تهش یک شب رو زمین بخوابیم، چیزی نیست که، تو فکر نباش عزیزم)


(عمود چندیم؟/بزار ببینم..هفتصد و چهل/خانما از عمود هشتصد نیابت عوض میشه ها! حواستون باشه یادتون نره!/نیابت برای کیه؟/برای آقا امام حسن مجتبی)


(باز این چه شورش است و به گوش عالم میاد، مادر قد خمیده ای هم با نوحه و غم میاد/ گروهی در حال سینه زنی/ از مدینه رسول اکرم و سبط خاتم حسن،از نجف هم‌ به کربلایت علی اعظم میاااد/ وآآآآ مرثیه بخون مادر حسین پای نفس آخر حسین، روضه تن بی سر حسین وآآآ)


(چی میشد اگر این جمعیت عاشورا هم پشت ارباب میبودن..؟ چی میشد اگر اون موقع میبودیم هعی خداا/ دور ورت نداره، مغرور نشو داداش، خون حسین ریخت تا این جمیعت میلیون شد، ما همه ثمره اون خونیم، والا اگر به بهترین های ما هم بود، کسی امروز اینجا نبود)


(میدونی این عراقیا چرا اینقدر به زوار تو اربعین احترام میکنن؟/نه نمیدونم شما بگو دکتر/ عذاب وجدان! اینا عذاب وجدان کار گذشته هاشون رو دارن!/ میدونی با این حرفت به جاذبه عشق اباعبدلله توهین میکنی؟ این چه طرز فکر کردنه برادر من! این کدوم عذاب وجدانیه که روز به روز به تعداد نفراتش اضافه میکنه، بعدشم مگه همه عراقیا قاتلین آقا بودن؟ این عشق برادر! عشق! شأن حب به اباعبدلله رو با این حرفها پایین نیار!)


و هزاران هزار صدای دیگر که از این عکس می شونم

چقدر این صداها را دوست دارم

همهمه زوار

صدای قدم ها

الهم الرزقنا





پ ن:

لطفا 

اگر اربعین می رویم

سعی کنیم جهان وطن باشیم

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۶ ، ۰۱:۵۰
مسیح