محتاجم
دست و بالم تنگ است
پول لازمم
مدت هاست برگه فروشی را روی دلم زدم
قیمت بالاست
کسی خریدار نیست
هر کس می آید نگاهی به قیمت و وضع دل می اندازد میبیند قیمت با کیفیت نمی خواند , می رود.
می گوید نمی ارزد.
اصلا می دانی؟
خریدار نیستند!
این ماه شعبانی
حالا که زمزمه های آمدنت بالا گرفته
بیا و بخر
که این روزها سخت پول لازمم
بهشت زهرا
خرداد ۹۲
پ ن:
تورم بالاست
آرامش۲
هیچ میدانی در زندگی این روزهامان هنوز پستانک مهم ترین نقش را ایفا میکند؟
هیچ میدانی بعد از گذشت این همه سال از کودکی هنوز بعضی هامان در به در دنبال پستانکیم؟
گاهی سر مسایل خیلی کوچک اینقدر به خدا پیله میکنیم که خدا مجبور میشود ما را با پستانک آرام کند.
اهل پستانک نباشیم.
بگزاریم خودش مشکلات را اساسی حل کند.
حواسمان باشد با پستانک بد عادت میشویم!
خانه
خرداد۹۳
دایی جان
پ ن:
مصرف بیش از حد پستانک برای کودکان موجب خرابی دندان آنها میشود(توصیه های ایمنی را جدا جدی بگیرید).
دوست دارم بابا خطابت کنم
ناخلفم!
دوست دارم آقا خطابت کنم
سرکشم!
دوست دارم مولا خطابت کنم
بیعت شکسته ام!
دوست دارم رهبر بخوانمت
رهزنم!
اصلا بیخیال این اسم ها
اذن بدهی بیایم یک دل سیر نگاهت کنم!!
یعنی میشود دیدار باتو یکبار روزی ما رو سیاهان و سربازان فراری شود؟؟
بهشت
خرداد ۹۳
پ ن:
سرباز فراریم آقا, عفو کن
بی ربط، مناسبتی:
شاید امام سیزده باشی رفیقم
شاید زه حوری یا ملک باشی رفیقم
**
گاهی برای خرق یک عادت تو باید
جادوگری از شهر ozz باشی رفیقم
(ممیز)
با ربط:
با اینکه فکر نکنم زیاد تاثیری داشته باشد
ای کاش روی گناهان نیز برچسب خورده بود که
ترک گناه موجب خوشنودی و رضایت خدا می شود.
دانشگاه
خرداد 93
پ ن: طوفان دیروز را دوست داشتم,بوی عذاب الهی می داد, چیزی که مستحقش هستیم.
می دانی
این روزها این نقش و نگار مهر پاسگاه مرزی مهران در پاسپورتم دهن کجی میکند!
هیچ وقت آن شبی که از سد هزاران نفر آدم خودم را به زور رد میکردم تا بروم مهر ورود را بگیرم فکر نمیکردم که روزی نگاه به پاسپورت بعد از سفر بشود سوهان روح.
سوهان روحی که دایم در این ایام به تو میگوید عده ای الان در راه حرم حبیب
پابه رهنه عازمند و تو گیر کردی بر زمین.
جواد مقدم:
خودم اینجا
دلم اونجا
پس چرا تو نمیکنی امضا
مردم از بس که عمریه آقا
از حرم خوندم
باز که جاموندم!!
پ ن: باز که جاموندم آقا!!!
پ ن 2:
راجعون
منتظرون
عرفه!
کی مارا فرامیخوانی امسال؟
جلو آیینه زل میزنی به خودت
راضی نیستی
مدل ریشها باب میلت نیست
اندازه اش مناسب نیست
تازه گی ها مدل زین الدین مد شده!
حجم ریشهایت به آن مدل نمیخورد.
کل قندی هم پیشنهاد خوبی است.
انگشتر هایت کم است.
از کلکسیونت عقیق کم داری
انگشت سومی بی انگشتر است, باید فکری بکنی
پمدل موها و .... .
جمع کن جول و پلاست را
اینقدر سر گرم این خاله بازی ها شدی اصل قضیه را ول کردی
بفهم میدان نبرد را
بفهم
شده ای سایه روی شهدا
بفهم.
پ ن:
باید یکی به نعل زد یکی به میخ
پ ن:
اینستا
شب که شد,
همه بچه ها جمع شدند بروند خانه اش سری به مادر بزنند.
بچه ها حلقه زدند دور مادر و نشستند و خیره شدند به لبهای مادر.
مادر اما معذب بود.
دایم اینور و آنور و میشد و با انگشتهایش بیشتر چادرش را بر صورتش کیپ میکرد.
بچه ها هم فهمیدند و نگاه ها را از صورت مادر به پایین آوردند.
مادر نزدیک۸۰سال داشت!!!
خوب فهمیده بود پسرش برای چه رفته بود.
*ملاقات با مادر شهید قوجه ای*
اردیبهشت۹۳
اصفهان,بزرگداشت شهید قوجه ای
پ ن 1:
متنفرم از چادریی که چادرش بوی چادر حضرت مادر را ندهد و متنفرم از پسر حزب الله ی که سرش پی ناموس مردم به هر نحوی بجنبد.
پ ن 2: از خودم هم نیز..
دل که تنگ بود
یا گرفته بود
یا اگر بیش از حد بی قراری کرد
بیگرش
بسته بندیش کن
با احتیاط داخل جعبه بگذار
رویش بنویس (شکستنی)
چنتا تمبر گران رویش بچسبان
بعد تحویل پست بده
.
بگذار دلت ترانزیت شود به یک نقطه دوست داشتنی!
شاید آنجا گره از کارش باز شود
یا کسی باشد که برایش محرمی باشد
خدا را چه دیدی
شاید رفت کربلا
شاید رفت مکه
شاید رفت بقیع
شاید رفت شام
شاید رفت مشهد
شاید شلمچه
شاید فکه
شاید...
اصلا بگذار برود هرجا که دل هوایش همانجوری بود.
بگذار برود کمی هوا بخورد!
اسفند 92
قاب پنجره قطار به مقصد دو کوهه
پ ن:
دلم عجیب هوای جنوب کرده! ولی انگار میل یار به ما نمی کشد!
پ ن 2:
خود کشی را دوست دارم، مخصوصا در هوای این روزهای تهران. هوایش خودکشی میطلبد.