icon
مامان :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مامان» ثبت شده است

کل خاطرات دهه فجر هرسال
تب و تاب روزنامه دیواری درست کردن های هر سال مدرسه بود
و آهنگ ها و سرود های و زمان انقلابی که تو زنگ تفریح ها برامون از بلندگوهای مدرسه پخش میشد
و سوال های جور واجور مسلسل وار ما از معلم ها که شما اون موقع چیکار میکردید و اینجا چی شد اونجا چی شد و جواب های معلم ها

توی خونه هم سوال پیچ کردن مادر و پدر که شما هم اون موقع بودید؟!
و اینکه اگر بودید چیکار میکردید؟
عکسها رو دوباره میریختیم وسط و بابام توضیح میداد
این آیان الله مفتح این آقای قدوسی، ایشون آقای کافیه
من هم هینجور عکس ها رو نکاه میکردم درحالی که اصلا یک درصد هم این افراد رو نمی شناختم
فقط طبق عادت بچگی دوست داشتم خودم رو تو عکس پیدا کنم و دنیای خودم رو بسازم
بعد هم تو مدرسه برای هم فخر میفروختیم

توی مدرسه اینقدر گاهی دقیق روند انقلاب رو میگفتم که یکبار یکی از بچه ها به معلم گفت:
خانوم این امیری انگار زمان انقلاب بوده :))

اما تاثیر گذار ترین نکته دهه فجر ها الله اکبر گفتن روی پشت بام به همراه پدر بود
جیغ زدن با تمام حجم اون صدای دخترونه یک مرد کوچولو
اینکه صدای الله اکبر گفتن ما از پشت بوم خونه بقلی بیشتر باشه
اینکه بریم رو پشت بوم و آتیش بازی رو هم ببینیم
اینکه زود بخوابیم تا تو راه پیمایی فردا سر ساعت تو خیابون باشیم
اینکه صبح وقتی میدیدم تلوزیون مردم رو نشون میده و ما تو خونه ایم تمام دنیا رو سرمون هوار بشه
انگار از کل دنیا عقب موندیم
با بغض میشستیم تلوزیون رو نگاه میکردیم که ما نرفتیم و توضیح مادر که نه هنوز مونده میرسیم

تمام این احساسات کودکی و نکات ریز و درشت شاید بی اهمیت الان شخصیت من رو شکل داده
راستی
بچه های امروز چیکار میکنند؟
پدر و مادر های امروز چطور بچه هاشون رو انقلابی بار میارند؟
الله اکبر گفتن ساعت نه شب امشب رو اصلا فراموش نکنید
اصلا
#الله_اکبر
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۱۱
مسیح