icon
آب بهانه بود..! :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

آب بهانه بود..!

جمعه, ۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۷ ب.ظ


 

 

 

اگر قادر بودی در زمان سفر کنی و یک شیشه آب با خودت به کربلا ببری ، با آن شیشه آب چه کسانی را سیراب میکردی؟

شاید می گویی اول حسین را سیراب میکردم! او امیر قافله بود و از همه بیشتر تشنه! اگر هم بخواهیم طبق درجات معنوی هم تقسیم کنیم بازهم اول باید به او آب میدادیم. او واسطه فیض الهی است.

شاید می گویید، باید زینب را سیراب کنیم! او مادر قافله است و رنج و غم همه را به دل دارد. و سخت نگران برادر و سخت درگیر حراست از کودکان و زنان حرم است.

ممکن است بگویید، اول باید مریض خیمه نشین را سیراب کنیم! او جانشین حسین و حجتی دیگر از خدا بر زمین است، در ضمن بیمار است و سخت تشنه آب.

احتمال دارد بگویید که می بایست اول رباب را آب داد! به هرحال او را طفلی شیرخواره در بر است و شیر و آب نیز لازم و ملزوم یکدیگر، پس باید آب را به رباب داد.

شاید بگویید باید اول علی اکبر را سیراب کرد،جوان است و پر تحرک و نیازمند انرژی!

گروهی دیگر نیز بگویند،روانیست تا نوجوانی هست،جوانی آب بخورد! بنابراین اول قاسم ابن الحسن را سیراب کنیم، نوجوان است و تاب و تحملش کم!

کسی دیگر هم ممکن است، تا طفل شیر خواره هست دیگر گزینه ای برای انتخاب نمی ماند!

و دسته ای دیگر شاید انتخاب را به علمدار ارجاع دهند و گویند قسمتی را خودش بنوشد و باقی را هر جور صلاح دانستی تقسیم کن،آخر او سقاست!

ممکن است هر چیزی درباره ی تقسیم آب در کربلا به ذهنتان برسد!

اما نکته چیز دیگریست......!

و آنُ این که هیچ کدام تشنه آب نبودند!!

عباس را کنار فرات فرصتی بود تا سیراب شود، اما عباس تشنه ماند!

علی اصغر را اگر حسین(ع)بر دست گرفت تا تقاضای آب کند،مسئله آب نبود! چون علی اصغر را اگر هم آب می رسید،دیگر جواب گو نبود!

 علی اکبر را اگر تشنه بر زمین دیدی به خاطر تشنه رفتنش گریه مکن!
قاسم را جوانی منگر که تشنه آب است! او به دنبال چیزی شیرین تر از عسل صحرای کربلا را زیر و رو میکند!

رباب را نه از فرط تشنه گی خواستار آب است، رباب شرمنده طفل است!

جانشین حسین اگر در خیمه بیمار افتاده،حکمتی دارد! از شدت عطش ناله نمی کند!

زینب را اگر دیدی طلب آب میکند از برادر، میخواهد غیرت برادر را تماشا کند و اگر لبانش را خشکیده دیدی، نه به خاطر آب،بلکه به خاطر خشکی لبان برادر است!

و حسین را اگر بینی زبانش به مانند چوب خشک در دهان است نه اینکه تشنه است،بلکه این زبان را رسالتی دیگر بر روی نی است! این جا به کارش نمی آید!

و برای این است که میگویم؛

آب را خودت بنوش زیرا تویی که با تشنه گی رنگ می بازی و دین و ایمان می بازی، رنگ باختن این جماعت را با ما فرقی عظیم است!!

اینان به شوق وصل الی االله رنگ میبازند و ما به شوق دیدن بخار روی لیوان آب!

اینان را یاد سیراب میکند

                                     و

                                                   ما را آب!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۰۴
مسیح

نظرات (۱)

واسه اینه که ما به سطح مشغولیم،درد رو می شناسیم ولی درمان نمیکنیم....
پاسخ:
درسته!ممنون!

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی