icon
خاطرات خادمی... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

خاطرات خادمی...

چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۴ ب.ظ


دم یادمان اون دسته از بچه هایی که به قولی فاز بالایی داشتن باهم جنگ میکردن سر اینکه کی بشینه جلوی ورودی و کفشهارو واکس بزنه

سر همین رقابت شدیدی بین گروه های متقاضی شکل گرفته بود

تا حدی که کار به گروگان گیری زایر رسیده بود, بچه ها به زور زایر رو میوردن تا کفشش رو واکس بزنن

حالا اینکه دم پایی پاشه یا کفش پاش کتونیه براشون هیچ فرقی نمیکرد

همه رو واکس میزدن

یک روز تو همین رقابت علی رغم میل باطنی یه بنده خدا بچه ها به زور میخواستن کفشش رو واکس بزنن, شلوار پای اون بنده خدا کرم رنگ بود

تو همین کش و قوس که لنگ اون بنده خدا دست بچه ها بود و ایشون هم میخواست در بره فرچه واکس مشکی کشیده شد روی پاچه شلوار اون بنده خدا

هیچی دیگه

بقیش رو من نمیگم

ولی همین رو بدونید از صدر تا ذیل همه فحش خوردن

:))))))))

از فرداش ایستگاه صلواتی واکس کفش به دلیل اون چیزی که آمار قربانی بالا اعلام شده بود به مدت نامعلومی تعطیل شد

#خاطرات_خادمی

ء

ء

راهپیمایی اربعین

شاه عبد العظیم

ء

ء

پ ن:

از الان لحظه شماری تا عید

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۲۶

نظرات (۱)

خادمی شهدا خاطراتی داره که توی بهترین دور همی های دوستانه توی شهرهامون یکیش هم اتفاق نمیفته!
انشاالله امسال قسمت همه ی دلتنگ ها بشه...
بنده خدا شلوار کرمی اش قربانی خادمین شده!!
پاسخ:
بله بنده خدا زده شد

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی