دل میکنم به خاطر تو قربت الی الله...
_مامان این سری که اومدم میخوام یکم استراحت کنم..
+تا کی مادر؟
_یه یک ماهی پیشت هستم..
+چقدر؟
_یک ماه
+بیخود مادر..یکم به خودت برس و زود راهی شو...
_مامااان!!
+مامان نداره پسرم, اینجا ور دل من بمونی چه کنی؟
_استراحت کنم یکم روی ماه شما و بابا رو ببینم...
+تا جایی که یادمه پسر بی غیرت تربیت نکرده بودم!
_کوتاه بیا مادر من شوخی کردم...یه هفته ای مهمونتم بعد میرم..
+بازم بیخود! شما امروز یکشنبه که اومدی چهارشنبه رفتی!
_مادرمن بیخیال قربونت برم اصلا این یک هفته رو باید بمونم قانونش اینه..
+قانونم بی جا کرده من بلیط شمارو برای چهارشنبه گرفتم!عمه سادات حرمش یه لحظه آرامش نداشته باشه بعد تو اینجا یه هفته ور دل من بخوری و بخوابی؟؟ پسر بزرگ کردم برای همین موقع
_نمیشه مادر من قانون داره, قاعده داره مسئول داره!
+شماره فرماندت رو بده من زنگ بزنم اجازت رو بگیرم
_مگه مدرسس مادرم من! قربونت برم
+شما چهارشنبه بلیط داری..رفتی که رفتی! نرفتی تو خونه هم جایی نداری!
_پناه برخداا..اینکارا رو میکنی فک میکنم دوستم نداریا..
+برو بلبل زبونی نکن...برو یه دوش بگیر تا من سفره رو میندازم..
_حالا جدی بلیط گرفتی فاطمه خانوم؟
+من با این سنم مگه با تو شوخی دارم؟
_دم شما گرم...مادر پایه به این میگن!
+مادر چی چی؟؟ اینارو اونجا یادتون دادن؟
_هیچی هیچی مادر میگم قربونت برم همین..
+برو لوس نکن خودتو..
ء
ء
پ ن:
داستان بالا تخیلی نیست...
پ ن:
تاریخ که تکرار میشود,فرصت امتحان همه هست...خیال نکنیم که چون مرد نیستیم و نمیتوانیم اسلحه به دست بگیریم و برویم,امتحان بر ما وارد نیست
گاهی امتحان همان دلی است که باید کند.
همان دلی که تازه عروس از شوهرش میکند, فرزند از پدرش,مادر از فرزندش و پدر از عصای دستش.
و البته
دل کندن گاهی از جان کندن سخت تر است..