icon
وقتی که همه خواهیم بود.. :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

وقتی که همه خواهیم بود..

يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱ ب.ظ




(جایی میان مرز لبنان و فلسطین..زیر بارش گلوله..بعد ظهور)

+صالح..صاالح..بیا اینجا..

_چی حاجی؟ نشنیدم صداتو..چی شده؟

+می گم..بیا..اینجااا

_الان میام الان میام...خط داشته باشید کورم شده بزنید..

(خیز بر میدارد و با قدم های سریع حد فاصل بین دو خاکریز را زیر باران گلوله طی میکند)

_جانم حاجی..به گوشم..

+رسیدیم قدس اولین دکتر گوش پزشک خودت رو نشون بده

_تیکه میندازی حاجی؟ من الان زیر این همه صدا, صدای اسلحه خودمم یادم رفته..

+فلسفه نباف..مهران و سلیم و اداوردو و جمال رو با ده تا نیروی رو پا و تازه نفس جمع کن باید برید..

(یک نفر که بی احتیاط پشت خاکریز جان پناه گرفته گلوله میخورد و روی زمین می افتد)

+بخوابونید اون لامصبو رو زمین..کرین؟ صدبار گفتم پشت خاکریز گیج نزنید!کی شما رو فرستاده اینجا!

_حاجی اینا رو چرا باید ببرم؟

+از کی تا حالا بهت دستور میدن چراش رو باید بدونی تا انجام بدی؟؟

_خب حاج میثم چرا میزنی (خنده)

(بلند میشود که برود)

+ور میداریشون میری ده کلیومتری پل..اونجا دست میدی به ابراهیم هادی اینا..

_باشه باشه چشم...(یک دفعه چند لحظه مکث میکند) ابراهیم هادی؟اسم رمزه حاجی؟

+اسم رمز کجا بود..پاشو برو ببر نیروهارو..دارن قیچی میشن..

_حاجی..میخوای یکم بری عقب استراحت کنی؟ من هستم جان حاج میثم..

+صالح ولله حال حوصله سر و کله زدن باهات رو ندارم..پاشو برو

_حاجی ابراهیم هادی هنوز تو کانال کمیله قربونت برم باز زدی تو کانال جبهه؟

+لعنت خدا بر دل سیاه شیطون..(بیسیم را بر میدارد و کانال میگرید)

ابراهیم ابراهیم میثم فششابراهیم ابراهیم میثم..

(صالح با چشمانی باز نگاهش را به دهانه بیسیم دوخته)

؛میثم جان بگوشم..چی شد این قرقیهات

+ابراهیم اینجا یکی هست که فکر میکنه من قرصامو پشت و رو خوردم..توجیهش کن..

؛پسر جان اینجا ما زیر فشاریم وردار بیار نیروهاتو ببینم چه کاره ای..به وعده خدا شک داشتی؟ مرده نبودیم که زنده شیم..پاشو بیا باقیش توضیح حضوری..تمام

+پاشو برو..بعدا میفرستمت عقیدتی تا دوباره مراحل ظهور بهت بگه..

# حاجی بچه های روایت فتح اومدن برای ثبت و ضبط..

+گروه ریا سازانم باز رسیدن...بگو مرتضی بیاد اینجا توجیهش کنم..

_(با تعجب زیاد) مرتضی آوینی؟؟

+صالح به خدا پانشی بری یه گوله همینجا تو سرت میزنم پاشو برو..

(صدای بیسیم)

؛میثم میثم احمد...میثم میثم احمد

+احمد جان بگوشم عزیز دل

_(با حیرت) م..تو..سلیا..ن؟

+(نگاه غضب آلود)

؛حال اوضاع چطوره..میثم جان؟

+عالی حاج احمد فقط یه عنصر متعجب داریم اونم درست میشه

؛دعای خیر امام پشتتونه









پ ن:

تو می آیی و میبنیم شهیدان باز میگردند

و آوینی روایت میکند فتح نهایی را..

پ ن:

ما یقین داریم...

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۲
مسیح

نظرات (۱۳)

ایکون موهای از هیجان سیخ شده!
پاسخ:
ممنون..
عااااالی بود احسنت!



کاش اون موقع منم باشم. جزو جبهه ی دشمن هم نباشم البته.
پاسخ:
ممنون لطف دارید

ان شا الله هیچ کس نباشه
چقدر قشنگ بود
یعنی میشه ما اون روز رو ببینیم؟
پاسخ:
ممنون

ان شا الله
چقدر دلنشین بود.... ان شا الله که بینید و ببینیم این روزها رو
پاسخ:
ممنون

ان شا الله...
:)
خیلی احساس داره :)
پاسخ:
:)
۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۵ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
اول دیدم زیاد حسش نمیاد بخونم 
گفتم بذار کامنتها رو بخونم ببینم چخبره 
دیدم همه خوششون اومده 
کنجکاو شدم خوندم 
بله دلنشین بود 
ممنون 
خدا به قلمتون برکت بده 
بشید جزو ریاسازان ان شالله 

پاسخ:
ممنون از بابت وقتی که گذاشتید

ان شا الله همه از یاران حضرت باشیم
گیج شده بودم تا کرین

+
عالی
ان شالله ظهور ب زودی محقق شه .. دست اماممون خامنه ای عزیز ب دست مولامون مهدی صاحب زمان عجل الله تعای فرجه الشریف
پاسخ:
خیلی ممنون
ان شا الله به زودی..
ان شا الله
۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۷ فاطمه خانم
سلام.خیلیییی قشنگ بود.
تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر ...
خیلی زیبا و هیجان انگیز .
به امید اون روز .ان شاء الله...
پاسخ:
سلام علیکم
خیلی ممنون
ان شا الله...
ما یقین داریم ...


عاااااااالی بوووود👏👏👏
پاسخ:
ممنون
خیلی خیلی عالی می نویسید.
نوشته هاتون ادم رو جذب می کنند...

خداقوت
پاسخ:
خیلی ممنون
لطف دارید
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۹ خانم الفــــ
رجعتِ خوبان...
انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا
همیشه با خوندن داستانهاتون،شدیدا خودم رو وسط نقش ها میبینم که ایستاده ،واز نزدیک صحنه به صحنه داره می‌بینه
قلم تون پربار،به برکت خون شهدا
پاسخ:
شما لطف دارید
ان شا الله خائن نباشیم..

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی