آقا واکس؟؟...
(در میان
هیاهوی جمعیت,در راه باریک مابین قطعه,پنجشنبه از آن پنجشنبه های ماقبل
ناآرامی,پسری میان راه ایستاده و برای بساط چی ها بازار گرمی میکند(
+بزن
آقا..محکم بمال اون واکسو کم نمیاد..بزن منو نگاه نکن رشید!
_داد و بی داد
الکی نکن هی..مشتری نیست..چی چی رو بزن بزن هی!
+یعنی چی؟؟
چرا مشتری کمه..
)دو پسر جوان
با تیپ مخصوصشان در حال رد شدن هستند(
+برادر...با
شمام..برااادر
*جانم؟ با
منی؟
+نه خیر با
شمام..بیا اینجا ببینم..
*چیزی شده؟؟
+دیگه
میخواستی چی بشه؟ بیا اینجا..
)با سینه جلو
امده و چشمانی خیره جلو می آید(
*چی شده مگه؟
+فکر کردی
اینجا همینجوریه سر تو بندازی رد شی..هیچ کسم بهت چیزی نگه؟؟
*شما مفتش
اینجایی مگه؟
+درجه هامو
ندیدی مگه؟
*مثل اینکه
شما تنت میخواره؟
+ماساژور
شاندرمن دارم ممنونم
*لا اله...
+تا حالا یه نگاه
به کفشات انداختی؟؟
*گیرم الان
انداختم بقیش؟
+حس نکردی یه
چی کم داری؟
*شما بگو
ببینم
+خب مومن واکس
کم داری دیگه بیا این بقل یه واکس برات بزنیم!
*ای تو روحت...
)با صدای خنده
می آید فحشی بدهد که دست جلوی دهان او میگذارد(
+عه عه نگو :))
*گفتم چی شده
سه ساعت مارو گیر انداخته خدایی دیگه میخواستم بزنم:))
+شما بیا با
رفیقات واکسو بزن بعدش بیاید منم بزنید
*بابا زمین
خوردتیم خیلی فیلمی به مولا! :))
+قربانت برید
برید...رشیییید داداش اقایون واکس سفارشی...
)همینطور در
میان خنده بچه های گروه قبلی که به سمت بساط چی ها میروند حمید هم به وسط راه
باریک برمیگردد و با تک بوق یک پژو رو برو میشود,یک مرد سفید روی از نوع نور بالا
پشت فرمان، حمید به سمتش میرود(
+حاج
اقااا..حاج اقاا
;جانم..
+بیا از روما
رد شو یک دفعه خب
;برو بخواب رد
شدم
+تسلیم
تسلیم:)) حاجی جان
;جانم
+بی مقدمه بده
کفش رو واکس بزنیم.جیم ثانیه
;کفش من واکسی
نیست پسر
+کالجه؟ باشه
اسپری داریم
;نه کالج نیست
+دمپاییه؟
باشه دستمال میکشیم
;نه اونم نیست
+حاجی پا
برهنه ای؟ برات میشوریم
;اونو که از
اول انقلاب بودیم,ولی نه اونم نه,بزار بریم
+دلمو نشکون
بده دیگه
)صدای بوق ماشین
عقبی(
+اوخ اوخ ببین
حاجی راه بندون کردی بده دیگه
;پناه برخدا
خیلی گیری بچه
+بده حاجی بده
دیگه
)مرد کمی خم
میشود,کمی تکان میخورد,دو سه ضربه وارد میکند و چیزی را از جلوی پدال بالا می
آورد.یک کفش نیم متری با کلی آهن و به بزرگی یک توپ(
;بیا لک روش
باشه زدمتا!
)حمید خشکش
زده و سرخ شده,فقط نگاه میکند(
;بگیر دیگه
میخوام بزنم بقل
+شرمندم به
خدا
;لوس نشو بگیر
+ر.ر رشید
و.واکس وی آی پی!
بهشت زهرا92
پ ن:
مال آن زمانی
که بهشت امن بود. امان بود