icon
فعل گذشته... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

فعل گذشته...

سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۳۲ ب.ظ


(کلاس سوم، زنگ انشأ)

+پدر من خیلی خوب بود

او با من خیلی بازی میکرد

پدرم همیشه من و مادرم را به گردش می برد

پدرم خیلی قوی بود

او همیشه در باز کردن در نوشابه به من کمک میکرد (صدای خنده کلاس)

مادرم میگوید پدرت خیلی تو را دوست داشت 

من هم خیلی پدرم را دوست داشتم

تموم شد خانوم...

_باریکلا دخترم انشای خیلی قشنگی بود..برای رضوانه دست بزنید

(صدای تشویق بچه ها, رضوانه برای امضا و نمره دفترش را دست معلم می دهد، معلم دفتر را میگیرد و با خودکار خود چیزی در دفتر می نویسد:

باریکلا رضوانه جان خیلی خوب و قشنگ نوشتی

مادر رضوانه در منزل بیشتر فعل ها را با رضوانه کار کنید، انشای رضوانه با فعل گذشته نوشته شده، ۱۹)

(مدرسه تعطیل می شود و رضوانه به خانه باز میگردد، در حال در آوردن روپوش و مقنعه است که مادرش از او درباره امروز مدرسه میپرسد)

+خب رضوانه خانم، بگو ببینم امروز چه خبرا بود مدرسه؟؟

_(رضوانه از اتاق داد میزند) هیچی مامان، اهاا راستی خانم قنبری از انشام خیلی خوشش اومد تو دفترم یه چیزایی نوشت!!

+چی نوشت مامانی؟ بیار دفترت رو ببینم..

_(رضوانه از اتاق به همراه دفترش دوان دوان به سمت مادر می آید) بفرمایید! (بعد خودش کنار مادر می ایستد)

(مادر دفتر را باز میکند و نوشته معلم را میخواند، بغض میکند، دستش را روبه روی صورتش میبرد, رضوانه میپرسد)

_چی نوشته مامان...مامان چی نوشته..چی؟؟

+(بغض را میخورد) نوشته باریکلا رضوانه جان....

(رضوانه خوشحال دوان دوان به اتاق میرود, مادر اما خودکار را بر میدارد و زیر توضیح معلم چیزی می نویسد)

+سلام خانم قنبری 

ممنون از زحمت هایی که برای رضوانه می کشید

رضوانه فعل ها را الحمدلله خوب بلد است

پدر رضوانه دوسال پیش شهید شده...






پ ن:

پدرها مثل رنگ پس زمینه میمونن، باعث میشن بقیه به چشم بیان ولی عموما خودشون به چشم نمیان

روز همه پدر ها مبارک

روزه مرد ها هم مبارک البته مرررد ها

پ ن:

ان شا الله پدر بشیم، تا پدرها رو فهم کنیم...

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۲
مسیح

نظرات (۲)

گفته‌ ام بارها و می‌گویم
بی وجودش حیات مکروه است

همه‌ی عمرتکیه‌ گاهم بود
پدرم نام کوچکش کوه است...

| امید صباغ نو |
:)
پاسخ:
شعر زیبایی بود 
ممنون
رضوانه باغبانی؟ :)

خیلی قشنگ بود

عید شما مبارک
ان شالله :)
پاسخ:
به نیابت از اون رضوانه نوشتم
چند روز پیش دیدم در تلوزیون خیلی بزرگ شده بود نسبت به آخرین باری که دیده بودم 

ممنون از شما

عید شما هم مبارک

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی