icon
پدرها درون ریزند... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

پدرها درون ریزند...

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۴۴ ق.ظ

هنوز هم گاهی وقتها، آن زمانی که حواسم به اطرافم نیست، نگاهش را روی صورتم حس میکنم که خیره شده و نگاه میکند و بعد در سفیدی چشمانش ارام رگه های قرمز زیاد میشود و بعد اشک

و من هی سعی میکنم او را متوجه این موضوع کنم که اینطور محکم مرا نگاه نکند و بعد غصه بخورد

او هم همیشه دیر متوجه می شود و بعد نگاهش را برمیدارد و آرام اشک ها را پاک میکند

با اینکه الان نزدیک به ده سال گذشته اما برای او هنوز تازست


پدر است

بروز نمیدهد

درون میریزد


روزش مبارک





پ ن:

خود پدرها هم قبول دارند آخر سر

همه مادری هستیم :))

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۳
مسیح

نظرات (۳)

از چی ده سال گذشته؟

پاسخ:
یک اتفاقی...
ما دخترها خیلی هم پدری هستیم :)
من دنیامه و بابام
پاسخ:
بله پدرها هم عاشق دختران
ولی بحث اینکه خود پدر ها و مرد ها تهش قبول دارن مادرها چیز دیگه این

خدا پدرتون رو نگه داره 
روزشون 
و
روزتون
مبارک



مـ ادی ـر
پاسخ:
ممنون 
عید شماهم مبارک باشه

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی