icon
ولم کنید برم پیش امامم... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

ولم کنید برم پیش امامم...

سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۳۲ ق.ظ



در میان آدم‌هایی که پا بر روی این کره خاکی میگذارند
عده کمی می‌توانند هم خوش استقبال باشند و هم خوش بدرقه
همانهایی که در حد فاصل بین استقبال و بدرقه تمام کاشته های ذهنی مردم از خودشان را پنبه نمیکنند.
کف و سوت های روز استقبال برایشان تبدیل به آه و حسرت روز بدرقه می شود
و شلوغی خیابان‌ها از رنگ سرخ گلها برایشان به یک دریای سیاه پوش عزادار تبدیل می شود.
هر تعدادی که روز استقبال منتظر دیدنشان بودند روز بدرقه چندبرابر با قلب هایی مالامال از اندوه پیکر آن ها را دنبال میکنند.
آن ها در واقع سرمایه محبت مردم را با رفتنشان چند برابر میکنند.

روح الله دوازده بهمن ۱۳۵۷ از تبعید برگشت تا در کنار مردم به دوران پسا طاغوت سفر کند
اما در ۱۶ خرداد ۶۸ راهی سفری شد که هیچ کدام از ما را یارای همراهیش نبود
امام ما را با خود نبرد...




پ ن:
ولم کنید بذارید برم پیش امامم...
پ ن:
اگر #سید_علی نبود
ما اولین مردمانی بودیم که سال شصت و هشت
#پایان_دنیا را به چشم می‌دیدیم.
پ ن:
#چند_برداشت_با_امام
#تشییع_بزرگ
#امام_خمینی
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۱۵
مسیح

نظرات (۱)

روح امام بزرگ شاد

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی