icon
#اشرافی_گری_شاخ_و_دم_ندارد... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

#اشرافی_گری_شاخ_و_دم_ندارد...

جمعه, ۵ مرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۳۵ ب.ظ

برادران

خواهران

مگر چقدر از انقلاب پنجاه و هفت گذشته؟

مگر چقدر از دفاع مقدس دهه شصت گذشته؟

چند سال از قطعنامه گذشته؟

چند سال از تمام شدن زیست امام بر روی این کره خاکی، بین ما گذشته؟

برادران 

خواهران

من امروز از سر شک، با تقویم چک کردم

از انقلاب پنجاه و هفت، چهل سال گذشته

از تمام شدن جنگ، بیست و نه سال گذشته

از رحلت امام، بیست و نه سال گذشته


پدر جان شما متولد چه سالی هستی؟

«چهل پسرم»

مادر جان شما متولد چه سالی هستی؟

«چهل و دو پسرم»

خانم شما متولد چه سالی هستید؟

«شصت و دو آقا»

برادر جان شما چطور؟

«شصت برادر»

ولی شبیه آدم های دهه نود هستید!

پدر جان شما جنگ را دیدی؟

«ندیدم! جنگیدم پسرم!»

مادر جان شما چطور؟

«حسش کردم با تمام وجود پسرم!»

خانم شما چطور؟

«هنوز شب ها ترس بمباران ها را دارم!»

برادر شما چطور؟

«خاطره پدر های رفته دوستانم را نمیتوانم فراموش کنم!»

عجیب است ولی انگار اصلا جنگ ندیدید!

چقدر از روزهای جنگ دور شده اید

چقدر از آرمان ها فاصله گرفته اید

یادتان هست یک لقمه را بیست ملیون می‌خوردیم؟

حالا معده هایمان بزرگ تر شده یا امیالمان؟

«تو سرت باد دارد پسرم! من هم روزی شبیه به تو بودم، جنگ بیست و نه سال است تمام شده، آدمیزاد آسایش میخواهد!»

عجیب است پدرجان، انگار شما همین دیروز متولد شده اید..

این شعار از دهان شما بیرون نیامده؟ جنگ جنگ تا رفع کل فتنه؟

فتنه ها تمام شده یا ما کور شده ایم؟

«تو گویا خیلی دوست داری عزای مادر ها را ببینی پسرم!»

عزای مادرها در رثای فرزندانی که جانشان را برای حق میدهند دیدنی است، تقلای مادرها برای فراری دادن فرزندانشان از حق شرمساری است...

«تو جواب کودکی های من را میدهی؟ جنگ و نبرد برای تو جذاب است آقا! نه برای من نسل سوخته»

خواهرم نسل سوخته من هستم که باید مجاهدت شما را برایتان بازگو کنم، کودکی هایتان لی لی بود و خاله بازی؟ ببخشید که لازم بود اول خون بازی شود تا راه برای خاله بازی باز شود..

«تند می روی جوان، اگر جنگ و انقلاب ثمره اش همان دوستان پدر از دست داده من هستند، دوست دارم دهه نودی باشم اصلا، که آن ها حالا بخورند و من لقمه ای بیش تر نداشته باشم!»

برادر درد تو، درد لقمه های بیشتر است با اینکه زاده نسل گلوله های بیشتر بودی...

پدرم

مادرم

خواهرم

برادرم

برای فراموشی زود بود

زود است

وقتی شب هنوز دنبال ماست

کدام اکسیر را به خوردتان داده‌اند؟

کدام نان آغشته ای را خورده اید

این فراموشی زود رس

عجیب است

سرطان است

جای خودتان را در کتاب تاریخ خالی نکنید

داستان هنوز ادامه دارد...







پ ن:

#اشرافی_گری_شاخ_و_دم_ندارد

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۰۵
مسیح

نظرات (۴)

زمان جنگ و انقلاب پر بود از انسان های ناب
الان درسته که هنوز هستند اینجور انسان ها اما مهجور....

ما قحط الرجال داریم 
کدوم الگو؟کدوم قهرمان؟ 

کاری کردند که ارزش ها، ضدارزش شده.
کسی هدف انقلاب رو برای مردم اون موقع و نسل بعد و فرزندان نسل بعد درست شرح نداد... کسی نگفت هدف ما مقاومت تا ظهور هست... پس حق بدید که مردم این سوال براشون پیش بیاد که بالاخره چی؟
یاد آلبوم موسیقی بازی عوض شده است علیرضا عصار افتادم...
۰۶ مرداد ۹۷ ، ۰۳:۰۶ خانم الفــــ
حس کردم دارم یک صفحه از کتابهای نادر خان ابراهیمی رو میخونم :-)


از چی تعجب می کنید؟ من همون آدم زمان پیامبر هستم که هنوز بدن مطهر رسول الله به خاک سپرده نشده بود, سقیفه راه انداختم و با خودم فکر کردم چکار میتونم بکنم که دین رو در خدمت زندگی دنیام بگیرم و در سایه ی دین داری, راحتتر زندگی کنم؟

انقلاب و جنگی که از دلش, انتظار پرتقال درشتتر و نون سفیدتر داشته باشم و کسی هم نباشه که متوجهم کنه, نهایتا وقتی رفاهم رو تامین نکنه, فراموشش میکنم و دنبال تن آسایی بیشتر میرم, حتی اگر با وعده ای از طرف دشمن ترین دشمنم باشه..
پاسخ:
بنده خدا نادر..

بله..

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی