icon
ویژه نامه :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

۲۷۳ مطلب با موضوع «ویژه نامه» ثبت شده است

 

گاهی وقتها باید بنویسی.

آن وقتهایی که حس میکنی ساکت ماندن جایز نیست! همان وقتهایی که ننوشتن بی معرفتیست!

باید بنویسی حتی اگر رسالت تو به اندازه ی خواندن، روزانه ی دو نفر باشد!

بله باید بنویسی حتی اگر رسالتت این قدر ناچیز باشد!

گاهی وقتها ادات تشکر مالی است،گاهی وقتها معنوی. گاهی وقتها لسانی است ، گاهی وقتها بصری،گاهی وقتها حسی است وگاهی وقتهاهم نوشتاری است.

صورتهای مختلفی که یک مفهوم را دارند و آن هم تشکر و قدردانی است.

وقتی کاری انجام میشود که مستحق تشکر است، پس نباید این دست و آن دست کرد.

اگر در این روزهایی که گذشت کمی دقت میکردین، میدیدن که همه جا هست!

بعضی ها کاملش را نشان دادند، بعضی ها فیلم سینماییش کردند، بعضی ها بصورت تبلیغ درآوردندش،بعضی ها تیتراژش کردند بعضی ها بنرش کردند، بعضی ها با آن گریه کردند و در کل همه با او حال کردند!

میتوانید بگویید که این حضور پررنگ محصول کم کاری صدا وسیما در حوزه تولید برنامه است،میتواند اینطور باشد! اما من میگویم:

چوچشم تو دل میبرد از گوشه نشینان                                       دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست

وقتی کاری با این عظمت و جلال و شکوه انجام میشود!

وقتی بازیگران با این دقت انتخاب میشوند!

وقتی این قدر در ساختنش وسواس به خرج داده میشود!

وقتی همه عاشق کارشان باشند!

وقتی دل همه را میبرد!

نتیجه اش این می شود که مثل مروارید  می درخشد،و آنچنان همه جا را روشن می کند که نمیتوان منکر نورش شد.

درست حدس زدید! مختارنامه به رغم کاستی هایش که به اندازه یک سره سوزن است ، جوری درخشید که حالا شده است یکی از معدود نگینهای انگشتر فیلم و سریال ایران! فیلم و سریالهایی که عمدتاٌ به لعنت خدا نمی ارزد!

و برای این است که با صدای بلند میگویم..

زنده باد مختار!

        زنده باد مختار نامه!

             زنده باد عوامل سریال!

و از همه مهمتر...

                    زنده باد آقای کارگردان!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۱ ، ۱۳:۰۴
مسیح

 

 
 
 

 

 

خدا قسمت من بنده حقیر کرد که چند باری سعادت شرکت در صحبت های نورانی این عالم جلیل القدر را داشته باشم!
در هنگام صحبت (آقا مجتبی) انگار در عالمی دیگر سیر میکرد!
خیلی کم نگاهش را به سمت مردم سوق میداد!
در مجلسش که بودیم اطرافیان میگفتند که چشم برزخی دارد!
صحبت هایش جوری به دل مینشست که اگر قلم و کاغذ با خود نمیبردی بی شک تو ضرر میکردی!
یک بار که قسمت شد تا شب احیا در جوارشان باشیم، حسابی گریه کردیم!
با آن عظمت در بالای منبر ضجه میزد و میگفت :
خدایا این بنده ی سر و پا تقصیر را ببخش!
و ما همه پایین منبر هاج و واج مانده بودیم که اگر (آقا مجتبی) بنده سر و پا تقصیر است پس ما دیگر چه هستیم!
و در حالی که او در بالای منبر مثل ابر بهاری گریه میکرد و در طلب بخشش الهی بود،ما این پایین در حال زدن خود و تلاش مضاعف بودیم تا قطره ای اشک هم نصیب ما شود.
اما نمیشد!
ما به اشک محتاج تر بودیم تا (آقا مجتبی)

اشکی که مارا از لجن بیرون  می آورد ولی او را قدم به قدم به خدا نزدیک میکرد!
اما میدانستیم که اشک معرفت میخواهد ، چیزی که ما نداشتیم!

خلاصه آن چه خوبان هم دارند او به تنهایی داشت.

همین که خبر را شنیدم به خودم گفتم:

فلانی مصداق بارز آن حرف خدا شدی که میگفت:

من کسانی را که دوست دارم زودتر به دیدار خودم نائل میکنم!

خدا به دیدن محبوبان خودش مشتاق تر است تا دیدن روی کریه من!

ما باید بمانیم گناه بروی  گناه بیفزایم

و او باید برود و پله پله به ملاقات محبوب نزدیک تر شود.

خدا غرق در انوار الهی و رحمت خودش کند!

حاج آقا مجتبی نیک مردی بود مسحق به لقاء الله!

در چه نیک روزی پر کشیدی مومن! فردا اربعین است!!

و خداوند بهترین جزا دهندگان است!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۵۷
مسیح

 

گاهی وقت ها  بعضی از حرف ها اندازه دهان ما نیست!یعنی قدر و منزلت وجودیمان به اندازه لب گشودن پیرامون آن موضوع نیست.
گاهی بعضی موضوعات برای امثال من که مفلوکند حکم صدره المنتهی را دارندقدم گذاشتن ورای آنها  اندازه هیکل ما نیست.
یا به عبارت بهتر ظرف وجودیمان تاب حمل اقیانوس را ندارد!
اما نکته اینجاست که:
آب دریا را اگر نتوان کشید.....هم به قدر تشنگی باید چشید
بعضی چیزها را شاید نتوانیم بفهمیم ولی میتوانیم با زبان وجودیمان مزه مزه اش کنیم!
نگاشتن درباره ی کسی که اشک آهو را تاب نیاورد کار سختیست قبول کنید!
امام رئوف که ما را چند وقتی است نمی طلبی!

از اینجا به شما میگویم: اینجا مشهد حرم توست آقا!تجمعگاه آهوهای گریزان!
مرکز ضمانت انسانهای گرفتار!

آقا حتما یادت هست روز اول را،آن روز یک آهو بود و ضمانت تو، اما امروز آقا،ملیونها آهو ، ملیونها موجود،ملیونها انسان منتظر تو برای ضمانت هستند!

میگویند کریم برای بخشیدن،نه نگاه به شخص میکند،نه نگاه به اندازه درخواست،نه نگاه به لیاقت ما....فقط میبخشد،آخر او کریم است!و شما ای ثامن،ای ضمانت نامه انسانهای درمانده! کرامتت را شامل حال ما کن!! همین حالا، در همین لحظه!!!و نگاه نکن بر من!

فقط ببخش...!چون تو کریمی!سلام برتو ای شاه ایران.....................!



پ ن ۱: شاید چند وقتی نتونم بروز باشم آخه توی امتحاناتم!
پ ن ۲: اینکه در این روز چرا فقط برای امام رضا نوشتم رو دلیلش رو تو متن گفتم! 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۵۲
مسیح