icon
محمود نیک خو... :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

محمود نیک خو...

سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ



احمد منتظری

_حاضر
سلیمان آقایی
_حاضر
مسعود فتوحی
_حاضر
جلال تسلیمی
_حاضر آقا
فرهاد صداقت جو
_هستیم آقا
محمد پیامی
_حاضر
علی سلطانی
_آقا مریضه گفت گواهی میگیره میاد
حبیب عرفانی
_حاضریم اقا
محمود نیک خو
_(سکوت)
محمود نیک خو!
_(سکوت)
این محمود کجاست؟ دیروزم نبود که
_آقا اجازه؟
بگو ببینم
_آقا میگفت میخوام برم جبهه (صدای خنده بچه ها)
سااکت, سااکتت, درست حرف بزن ببینم جلال, جبهه؟
_بله آقا
آقای ناطقی آقای ناطقی!(ناظم مدرسه)، یه تماس بگیرید با خانواده ى محمود نیک خو ببنید کجاست این بچه؟
....







پ ن:

بهشت زهرای تهران، قاب ماندگار

پ ن:
وقتش که برسد

 

نظرات (۲)

"دیده ای یک قطره مایع ظرفشویی که بین چربی ها بیفتد,روغن و چربی چطور فرار میکنند
ما که ایمان درست درمانی نداریم
اما فکر میکنم جمله بالا کمی مصداق این جمله شود:
ان الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر"


چقدر خوب بود این...

ممنون

پاسخ:
الحمدلله
ممنون
۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۲۰ خانم الفــــ
چه بغضی داشت همین چند خط...

حتی تر اینکه،حتی حس جاماندن داشت..حس اینکه یکی همین نزدیکی های تو برود،بکَنَد...و تو بمانی و ...
پاسخ:
بله
رفت
ما موندیم
همین چند روز پیش

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی