icon
عزیزم ببخشید* و خواستگاری :: سیب زمینی

سیب زمینی

گاهی وقتها سیب زمین هم که باشی باید پخته باشی
سیب زمینی

سیب زمینی که دوست داشت سیب سرخ شود.

ما سینه زدیم
بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم
انها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم!!
از آخر مجلس
شهدا را چیدند...

هرچیزی قدیمیش بهتر است

عزیزم ببخشید* و خواستگاری

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۰۵ ب.ظ
داشتیم با هم صحبت میکردیم
گفت:
اگه یک وقت تو زندگی مشترک من به زنم گفتم فلان جا نرو بعد اون گفت چرا، من چیکار کنم؟ (با استرس و نگرانی)
گفتم:
خب توضیح بده چرا میگی این نرو؟
گفت:
اگر قبول نکرد چی؟ (با استرس و نگرانی)
گفتم:
تلاشتو بکن،نشد بعدا از یک کانال دیگه بهش بفهمون چرا میگفتی نه
گفت:
حاجی این زندگی که دیگه زندگی نمیشه، من بگم نرو بعد اون بگه چرا، خب پس برای چی ازدواج کردیم ( با استرس و نگرانی)
گفتم:
من نمی دونم تصورت از زندگی مشترک چیه، نکنه فکر کردی هرچی شما میگی اون بنده خدا میگه چشم عزیزم و هرچی اون بنده خدا گفت تو میگی چشم عزیزم؟
گفت:
اینجوریم نه ولی حاجی وقتی من میگم نرو فلان جا، یا مثلا این لباس رو نپوش اون بگه چرا یعنی اصلا این من رو نفهمیده تفاهم نداریم
گفتم:
پس نقش صحبت و مدیریت کردن زندگی و اختلاف نظر بین انسان ها و غیره چی میشه؟
گفت:
اینجور نمیشه باید تو خواستگاری هم چی رو چک کنم یه لیست سوال ببرم تا قطعا بهفمم طرف چیکارس
گفتم:
نکنه با این تصور انتظار داری ازدواج کنی و یا بعد ازدواجت زندگی موفقی هم داشته باشی؟
گفت:
آره دیگه حاجی هرچی اینور سفت تر کنیم اونور راحت تره
گفتم:
شما سمت ازدواج نری بهتره، یک ست لوازم خاله بازی بگیر و با آدمای خیالی زندگی کن، که هرچی تو گفتی بگه چشم و هرچی اون گفت تو بگی چشم







پ ن 1:
تصور کنید اگر مادر و پدرهای ما قرار بود مثل نسل ما زندگی کنند اصلا زندگی باقی می موند؟ تا حالا چندبار با چشم خودمون اختلاف نظر رو بینشون دیدیم؟ نمیگم دعوا، اختلاف نظر!
پ ن 2:
شاید بگید این پسر یا اون دختری که اونجوری فکر میکنه دیگه خیلی پرته و این نمونه ها که شما میگی تو حجره عطاری ها فقط پیدا میشه ولی کافیه یه گشتی بزنید تو بین رفقا و مراکز مرتبط، مخصوصا بین مذهبی ها، نمونه هایی رو میتونم براتون بگم که ...، ولی وظیفه ترویج اون ها رو ندارم
پ ن 3:
میونه ی خوبی با آقای شهاب مرادی ندارم بنا به مسایلی ولی گاهی که توی تلوزیون پیام های دختران و پسران درباره ازدواج خونده میشه تو برنامه ای که ایشون هست، حقایق جالبی روشن میشه
پ ن 4:
حاجی پناهیان میگفت برای ازدواج معیار های اصلی رو برای خودتون پیدا کنید و حول اون محور ها برید خواستگاری به توافق برسید باقیش رو تو زندگی حل کنید، نرید مثلا بپرسید اگر در سال 96 فتنه ای در ایران به پا شد شما پای آرمان های رهبری تا پای جان می ایستید یا نه، یا مثلا نپرسید خانوم اگر جایی در مغازه ای میوه دستتون بود و مجبور بودین پول حساب کنید چادرتون رو رها میکنید یانه
پ ن *5:
بعضی ها توی خواستگاری و صحبت های ازدواج مثل عزیزم ببخشید در کلاه قرمزی عمل میکنند

نظرات (۱)

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۰ خانم الفــــ
خیلی خوب بود...
وقتی از اصل دور شده باشیم برای درست کردن یک موضوع،متوسل میشیم به شاخ و برگ ها....
پاسخ:
فرآیند ازدواج رو اینقدر سخت میکنن و رویایی
که بعد نتیجش میشه..

بازخورد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی